از فرمانبرداری تا فرماندهی
دستور جلسه این هفته ، از نقطه نظر بار معنا و مفهوم ، یکی از سنگین ترین دستور جلسات سالانه است . در نگاه اول ، ممکن است برداشت ما از این مفهوم بیشتر حول محور مسایل بیرونی و زندگی روزمره ما باشد ، اما بار اصلی این موضوع ، درونی است و درون انسان را نشانه گرفته است .
برای اینکه بیشتر متوجه اهمیت موضوع بشویم ، بهتر است طبق معمول ، از اعتیاد و درمان آن شروع کنیم .
آن گونه که در مقاله علمی شناخت اعتیاد؛ 19 اصل (آقای محمد داودی، کارشناس ارشد علوم تربیتی) به خوبی برای ما تشریح می کند، بیماری اعتیاد سه بخش از شهر وجودی انسان را از تعادل خارج می کند ، جسم ، روان و جهان بینی .
بیماری اعتیاد ، اساسی ترین مکانیسم های تعادل و سلامتی را در بخش های مزبور هدف قرار می دهد، انسان را بیمار و از تعادل خارج می کند .
از نگاه دیگران: بیمار اعتیاد یا مصرف کننده مواد مخدر، شخصی است که مواد مخدر مصرف کند و اگر مصرف نکند حالش بد می شود؛ این ابتدایی ترین برداشت مردم از بیماری اعتیاد است ، البته بسیارند کسانی که فکر می کنند این مصرف ، صرفا از روی لذت جویی و به منظور سرخوشی صورت می گیرد. این دسته، کسانی هستند که اطلاعات و دانش آنها در مقوله بیماری اعتیاد صفر است؛ آنهایی که کمی نسبت به موضوع بیماری اعتیاد آشنایی دارند و جسته و گریخته چیزهایی شنیده اند و یا خوانده اند، حداقل می دانند که بیمار اعتیاد یا مصرف کننده مواد مخدر، مجبور است که مصرف کند و این مصرف از روی لذت طلبی و برای سرخوشی نیست، مصرف کننده مواد مخدر، مواد مصرف می کند برای اینکه بتواند بایستد، برای اینکه بتواند راه برود، حرف بزند، کارهایش را انجام بدهد، چون در غیر اینصورت، قادر به انجام هیچ کاری نخواهد بود و درد تمام ابعاد وجودیش را در بر می گیرد.
در اصطلاحات عامیانه گفته می شود، برای مثال: فلانی گرفتار ( اعتیاد ) است، اسیر است ، این اصطلاحات اشاره ای هر چند مختصر به عمق مسئله اعتیاد دارد. یکی از مهمترین اتفاقاتی که در فرایند اعتیاد برای مصرف کننده موادمخدر روی می دهد، از دست دادن اختیار و فرماندهی شهر وجودی است.
مصرف کننده، مجبور است که مصرف کند و مواد مخدر و اعتیاد برای او تعیین تکلیف می کند که چه کاری انجام بدهد و یا ندهد، کجا برود و کجا نرود، با چه افرادی ارتباط داشته باشد و یا نداشته باشد، حتی غذا خوردنش هم تحت اختیار خودش نیست، اعتیاد تعیین می کند که چه غذایی بخورد و نخورد، این غذا را نخورد چون خمار می شود و الی آخر.
زمانیکه از این زاویه به بیماری اعتیاد نگاه می کنیم، می بینیم که بیمار اعتیاد فرماندهی خودش را از دست داده است و از او سلب اختیار شده است. او نمی تواند با اختیار خودش یک روز مواد مصرف نکند، چون در این صورت به بدترین حالات خماری دچار می شود، مجبور است که برای حفظ تعادل نسبی، دائما مصرف کند.
فرماندهی او به تعبیری دیگر، در دست شیطان و نیروهای منفی است. تحت امر نیروی های شیطانی است، یک مصرف کننده مواد مخدر نیروی بسیار مفید و ارزنده ای برای نیروهای شیطانی است و فرمانبر بسیار خوبی برای آنهاست.
وقتی به یک مصرف کننده مخدر شیشه نگاه می کنیم، می توانیم این موضوع را کاملا درک کنیم، نیروهای شیطانی نیز، نیاز به انرژی دارند و انرژی آنها از همین اعمال شیطانی تامین می شود، آنها نمی خواهند نیروی خود را که به بهترین شکل از آنها حرف شنوی دارد را، به آسانی از دست بدهند، بنابراین با تمام قدرت سعی در حفظ او دارند و اگر این شخص بخواهد اعتیاد خود را درمان کند و از دسته نیروهای تحت امر شیطان خارج شود، آنها به عناوین مختلف جلوی او را می گیرند. ( نیروی بازدارنده ) که بایستی فرد برای پیروزی، از سد آنها عبور کند که بدون حمایت نیروی الهی غیر ممکن است.
این فرد در گذشته از نیروی منفی فرمانبرداری کرده است و اکنون فرماندهی شهر وجودیش، تماما در اختیار آنهاست، بسیار زمان می برد تا روزی فرا برسد که این فرد متوجه اوضاع وخیم خود شود و تصمیم بگیرد که جایگاه خودش را تغییر دهد و بخواهد که اعتیادش را درمان کند و از جرگه نیروهای شیطانی به نیروهای الهی بپیوندد.
زمانی که خواستار رهایی بودن، به حد اعلای خود می رسد و روزی که تمام نیرویش را جمع می کند و از جا کنده می شود و با تمام وجودش می خواهد که اعتیاد خود را درمان کند، نقطه آغازی است برای دریافت کلید شهر وجودی. در اینجا، نیروهای الهی که منتظر او بودند، بی صبرانه به یاری او می شتابند و او را در تغییر جایگاه کمک می کنند، در طی فرایند زمان و با استفاده از روش اصولی و صحیح و با صبر و استقامت وتلاش و با کمک نیروی الهی می تواند از سد محکم و نیرومند نیروی بازدارنده عبور کند و به درمان و رهایی و آزادی برسد.
چقدر زیباست واژه رهایی، رهایی از چنگال اهریمن، رهایی از اسارت اعتیاد .
در این فرایند ، یعنی درمان اصولی اعتیاد و به تعادل رسیدن جسم، روان و جهان بینی، فرماندهی شهر وجودی به خود شخص واگذار می گردد و زمانی می رسد که خود، فرمانده خویش است. فرماندهی خویش و فرماندهی شهر وجودی انسان، یعنی بزرگترین فرماندهی. به تعبیر علی بن ابیطالب﴿ع﴾ انسان جهان اصغر است. در کتاب رهایی از منطقه 19 درجه بالای آتش نیز می خوانیم که : شهر، جهان و جهان ها همه در درون انسان است. فرماندهی شهر وجودی انسان چیز کمی نیست، کمتر از پادشاهی نیست و این پادشاهی، شایسته انسان های صالح است. انسان هایی که بین آن ها و اهریمن هیچ بند و ارتباطی نیست. وجود بند و پیوند با شیطان و نیروی منفی، یعنی اینکه سر نخ حرکت های انسان در دست شیطان است. درست مانند عروسک های خیمه شب بازی.
انسانی که فرمانده شهر وجودی خویش است، این بندها را گسسته است و به رهایی رسیده است، تمام بندهایی که تارهای وجودی او را به نادرستی به هم وصل نموده بود و پیوند های نا میمون با نیروهای منفی را، در فرایند تزکیه و تصفیه باز نموده است.
اما رسیدن به این فرماندهی، به حرف و سخن نیست، شوخی و مزاح نیست، بزرگترین پروسه ای است که در هستی، به انسان واگذار شده است، از الست تا ابدیت بی انتها. می خواهیم به فرمان عقل نزدیک شویم، می خواهیم فرماندهی خود را به دست بگیریم، می خواهیم به آنجایی که از آنجا انشعاب یافته ایم برسیم، این نزدیک شدن و این رسیدن، بسیار سخت و طاقت فرسا ست، پوست انسان کنده می شود، تزکیه و تصفیه و دوری از ضد ارزشها کار ساده ای نیست، در مسیر ارزش ها و در صراط مستقیم، به قول استاد، این احیای دوباره، کاری است بسیار سخت که اگر با توان و نیروی الهی همراه نباشد، رو به زوال می رود.
گفتیم که فرمانبرداری از نیروهای منفی و قدم گذاشتن در مسیر مصرف مواد مخدر و اعتیاد، ما را به جایی می رساند که فرماندهی خویش را به شیطان دادیم. حال بایستی مسیر معکوس طی شود. برای رسیدن به فرماندهی خویش، بایستی ابتدا از فرمانبردای شروع کنیم، فرمانبرداری از نیروهای الهی و از قدرت مطلق. بایستی فرامین را به خوبی اجرا کنیم.
برای درمان اعتیاد در جمعیت نور نیز بایستی از فرمانبرداری شروع کنیم. برای عبور از این گذرگاه سخت، چیزی به نام خود فرمانی وجود ندارد. از خود فرمانی تا فرمان، فرق بسیار است.
با خود فرمانی، به جایی می رسیم که در گذشته رسیدیم و آن تاریکی بود. اما حالا باید برای رسیدن به روشنایی، تابع فرمان باشیم، فرماندهی ما در پروسه درمان اعتیاد در دست راهنماست که راهنمای درمان اعتیاد است.
او، فرمانده ما در مسیر درمان اعتیاد و عبور از گذرگاه های سخت است که خود در گذشته پیموده است، بایستی گوش به فرمان او باشیم، بایستی عملیات تیپرینگ یا ریداکشن استپر ( Reduction Stepper ) مصرف را به خوبی اجرا کنیم، بایستی تمامی دستورات و فرمان های راهنما را در مسیر درمان، یک به یک اجرا کنیم، در کنار این پروسه، بایستی فرمانبردار فرامین نیروي مافوق يا قدرت مطلق نیز باشیم، فرامین قدرت مطلق يا الله، مثل روز روشن است و همه ما خوب می دانیم که صراط مستقیم چیست. در کتاب محبت؛ وادیهای جمعیت نور سینا، بارها و بارها به این فرامین که مانند تابلو های پر رنگ راهنمایی و رانندگی، برای حرکت در صراط مستقیم، ما را راهنمایی می کنند، اشاره شده است. دروغ مگوی، دزدی مکن، رشوه نخور، غیبت نکن ،گمان بد مبر، در امور شخصی دیگران تجسس نکن، کم فروشی نکن، نزول نخور، نزول نگیر، تجاوز نکن، عیب جوی و طعنه زن مباش، پیمان شکن نشو، فسادنکن، سوال کننده را از خود مران، ظلم نکن، ارث دیگران را نخور، یتیمان را نوازش کن، درماندگان را یاری برسان، به فقرا کمک کن، زکات خود را پرداخت کن و بدان که مال بهر آسایش عمر است، نه عمر بهر گردآوری مال، و در نهایت دور خمر را قلم بکش، یعنی آنچه روی شخصیت، اندیشه و تفکر تو، پرده یا حجاب یا پوشش می کشد، مثل: الکل، تریاک، حشیش، هروئین، کراک، شیشه و قرص، بر حذر باش که عملی شیطانی می باشد.
اگر خودمان بخواهیم و خداوند و نیروهای الهی یاریمان کنند و بتوانیم در مسیر درمان اعتیاد، شاگرد خوبی برای راهنما و جمعیت نور باشیم و دستوراتشان را درست اجرا کنیم و حرفشان را گوش کنیم و هم زمان، فرامین فوق را تا جایی که از دستمان بر می آید، با تمام توان انجام دهیم و در صراط مستقیم باشیم، مطمئن باشیم که به رهایی و آزادی و فرماندهی خویش خواهیم رسید و در غیر اینصورت، مطمئن باشیم که هرگز نخواهیم رسید.
فرماندهی شهر وجودی و نزدیک شدن به فرمان عقل، که شکل گیری آن از درون آغاز می شود، درنهایت، خود را در عملکرد و وضعیت بیرونی ما، خود را به نمایش می گذارد و می توانیم نتیجه آن را در رفتارها و زندگی بیرون ببینیم. کسی که فرمانبردار فرامین الهی باشد و فرمانده با کفایتی برای شهر وجودی خویش باشد، می تواند برای دیگران نیز فرمانده خوبی باشد و قدرت فرماندهی را خواهد داشت، در غیر اینصورت، یعنی کسی که برای خودش هم فرمانده خوبی نیست، چطور می تواند فرمانده دیگران باشد!
راهنما کسی است که در گذشته فرمانبردار بوده و اکنون به فرماندهی رسیده است.
فراموش نکنیم که فرماندهی شهر وجودی، از مسائل بسیار جزئی و کوچک شروع می شود، آیا به موقع مسواک می زنیم؟ آیا به موقع می خوابیم؟ آیا به موقع بیدار می شویم؟ آیا داروی خود ( اپیوم یا اپیوم تینکچر) را سر ساعت مقرر مصرف می کنیم؟ آیا به موقع در کلاس حاضر می شویم؟ آیا به موقع ورزش می کنیم؟ آیا سرموقع به قرار خود می رسیم؟ آیا هنوز در هنگام دیر رسیدن، ترافیک را بهانه می کنیم؟ اینها پائین ترین سطوح فرماندهی شهر وجودی است و آغازی است برای پروسه عظیم مسئولیت پذیری و فرماندهی. انسانی که در این دنیا به این جایگاه برسد، یعنی به نقطه ای که مسئولیت پذیر باشد، یکی از مهمترین جایگاه های انسانی را کسب نموده است. در غیر اینصورت، یعنی کسی که حتی این قدرت را ندارد که به موقع مسواک بزند و کسی که این توان را ندارد که مثلاً 6 صبح از خواب بیدار شود، کسی که نمی تواند داروی خود را سر وقت مصرف کند، کسی که یک ساعت بعد ار شروع کلاس به جلسه می رسد، کسی که توان نشستن در جلسه برای مدت یک ساعت و نیم را ندارد و بارها بیرون می رود و سیگار می کشد، چطور می تواند از فرماندهی صحبت کند؟ چطور می تواند از درمان اعتیاد صحبت کند؟ رسیدن به درمان اعتیاد و رهایی از چنگال های خوفناک شیطان و اهریمن و چشیدن طعم رهایی و آزادی، پاداشی است که ویژه انسان های مسئولیت پذیر است. انسان هایی که فرمانبرداری را آموخته اند و به مسئولیت خود واقف هستند. بقول استاد، سردار:
پیام برای کسانیکه که به دنیایی تازه قدم نهاده اند و به خویش خویشتن توجه می نمایند. بر شما واجب و ضروری است که از سخن به نقطه عمل حرکت بنمایید و بر زمین و سماء توجه کنید، با اندیشه ژرف خود به رحمت ماوراء، ایمان راسخ داشته باشید و بدانید که پاداش شما، دست همیاری شما را خواهد داد، آنگاه بذر نیکو بکار و تخم و دانه با ارزش، هم قوت کافی و هم سایه بان هایتان برافراشته خواهد شد، پس آن کنید که فرمان است.
تهیه و تنظیم: گروه کاوشگران؛ جمعیت احیای انسانی نور سینا
19 خردادماه 1399