بسم الله الرحمن الرحیم
جشن یکمین سال رهایی مسافر بهزاد و همسفرهای محترمشان، با استادی نگهبان جمعیت نور و دیدبان محترم سرکار خانم اعظم، در مورخ دوشنبه 98/10/2 در شعبه ابو علی سینا برگزار گردید.
در ابتدا نگهبان جمعیت مطلبی از کتاب رهایی از منطقه 19 درجه بالای آتش فرمودند:(ص 260)
استاد: سلامی به گرمی روزهای دل نشین که چنان خورشید در پشت کوههای سر به فلک کشیده سفید پوش از برف، کائنات را روشن می کند و درخشش آنسوی لامکان را آشکار می سازد پسرم مانند عقابی در میان باد وحشی به پرواز درآ، که تنها پرواز از دل تاریکی هاست، که تو را به سوی نوری رهنمون می کند که سفیدی برف بر کرانه ی کوه، پرتو انداخته است و بنگر به تاریکی! همان صدای ژرف و مبهم، که نشانه ی هشدار است. اوج گرفتن و پرواز در اندیشه چنان فردوسی است بر فراز ابرها و در هماهنگی کامل همچون نور الهی که دور شدن از آن مکان که همواره فراسوی چشمان طلایی و بال هایی از جنس نور و شکافتن ابرهاست و این لحظه ها پایانی ندارد که هدف از زندگی، یافتن حقیقت و متجلی کردن آن است و برای اینکه سوار بر بال اندیشه به هر کجا که می خواهید پرواز کنید باید با این فرض شروع کنید که همین حالا به این جا رسیده اید. شگرد کار، دانستن این نکته است که ماهیت حقیقی، چون عددی نانوشته کامل است و در هر جای این گستره زمان و مکان، موجودیت دارد. اگر بخواهید می توانید حرکت در زمان را تمرین کنید تا به این توانایی برسید که در آسمان در گذشته و آینده به پرواز در آیید و پس از آن است که آماده اید تا دشوارترین، پرقدرت ترین و لذت بخش ترین مقوله در هستی و نیستی را آغاز کنید، که همانا پرواز بسوی اوج یعنی همان درک مفهوم محبت و عشق است. عالم عشق در آنجاست که سرداران بزرگ از قبیله ای در سرزمین نخل ها گام برداشتند و با عشق به الله هر دیده ای را بینا نمودند و با نورشان ظلمت و تاریکی را که در زمین گسترده بود محو ساختند. دوست داشتن، آزادی و عشق ورزیدن و آزاد شدن از قفس های تن، و رها شدن از این قلعه ی عظیم ظلمت و شکستن حصارِ نامرئی و جدا شدن از زنجیرهایی که به دست و پای شما همچون اختابوس گره زده بود به لطف نیرهای الهی و یزدان پاک و حرکت خود رهایی یافتند، اما صدای نعره ی دهشتناک اهریمن که همیشه کمین کرده در انسانی را به وضوح می شنویم، چه بگویم از دل تاریخ سخن گفتن سخت است و نمی توان از این گذرگاه سخت بدون حس محبت عبور کرد. عزیزان: آگاهی تنها راه رسیدن به آزادی و پرواز در آسمان هاست، هستی و نیستی آزادانه خود را به ما پیشکش داشته اند، انتخاب اندیشه، گفتار و کردارمان شبیه پیله ای است که پیرامون خود می تنیم که از دیروز با ما بوده و برای آموختن امروز باید از آن استفاده کرد. با امید به آینده در دل تاریخ به وسیله ی نردبانی از تجربه به پرواز خود ادامه دهید که همیشه همچون عقاب تیز پرواز با فر ایزدی در آسمانی پر ستاره و زیبا در بالای کوهستان هایی که دامنه ای گسترده، آسمان را به زانو در آورده است و همه جا را سفید پوش نموده و با آگاهی و دانش که لبخند کائنات است ما را از جهل و نادانی که بزرگترین دشمن آشکار انسان است دور می نماید و برای رسیدن به بلندی بخشندگی که از صفات باری تعالی است باید از وجود خویش بگذریم و دست به دست همسفر خود که بال پروازی است در بیکران و با ایمان و عشق و محبت که باران رحمت الهیست هماند آدمیان مهر ورزی و محبت و عشق به الله را در خود تقویت کنید.
نگهبان جمعیت در ادامه رهایی مسافر بهزاد را به کل اعضاء جمعیت به ویژه خانواده محترمشان و راهنمایی همسفر ایشان سرکار خانم اعظم تبریک گفتند و تلاش برای به درجه کمک راهنمایی رسیدن را برایشان آرزو نمودند.
تهیه و تنظیم، گروه مرزبانی جمعیت
1 دیدگاه
با احترام یکمین سال رهائیت بهزاد عزیز مبارک