اهمیت حضور در جلسات و استفاده از کارگاه های آموزشی و نشریات و حضور در لژیون، بسیار مهم است. در جمعیت نور 54 دستور جلسه داریم، که هر کدام با چیدمان خاص و با برنامه ریزی خاصی در کنار هم است. اگر دقت کنید می بینید قرار گفتن این دستور جلسات در کنار هم کاملأ معنادار است و در تمام این جلسات و دستور جلسات منابع آموزشی مهمی وجود دارد که ممکن است هیچ کجا پیدا نکنیم.
صبر، استقامت و آرامش یک تکنیکی هست که به ما کمک می کند تا مسائل و سختی های (زندگی)سفر و درمان اعتیاد را به راحتی پشت سر بگذاریم.
کسی که برای درمان اعتیاد به جمعیت مراجعه می کند می شنود که درمان اعتیاد در کوتاه مدت مطلقأ امکان پذیر نیست . 10ماه زمان می برد، شاید در ابتدا شنیدن این زمان و پذیرفتن آن برای افراد ممکن نباشد اما کمی که جلو می آیند و با صورت مسئله اعتیاد آشنا می شوند متوجه می شوند که زمان طولانی در برابر تخریب ها نیست بلکه کوتاه ترین راه بین ما و درمان اعتیاد است.
ما در جمعیت نور “صراط مستقیم” را زیاد می شنویم، یعنی خط مستقیم بین دو نقطه و خطی کوتاه تر از خط مستقیم وجود ندارد، بین ما و درمان اعتیاد خطی کوتاه تر از 11 ماه وجود ندارد اگر بخواهیم کوتاه تر کنیم باعث طولانی تر شدن آن می شویم. تعریف صبر یعنی در نظر گرفتن پارامتر زمان برای انجام هر کاری، مشکل ما این است که از اهمیت زمان غافل هستیم و نمی دانیم که نبض زندگی انسان زمان است، وقتی زمان را شناختیم تمام کارها و زندگی مان برنامه ریزی می شود. ما در جمعیت نور یاد می گیریم که تغییرات مد نظر جمعیت در طول زمان انجام می شود. در دنیای امروز، رمز موفقیت استقامت است و انسان های موفق با استقامت ترین آنها هستند.
افرادی که در کار خود استقامت دارند موفق می شوند، در جمعیت نور موضوع اول و حرف اول را استقامت می زند، نه پول، نه پارتی و … استقامت یعنی با تمام مشکلات سر جلسه حاضر شویم، یعنی در طول یک ساعت و نیم جلسه، سر جایم بنشینم، استقامت یعنی حرف راهنما را گوش دهیم، یعنی هفته ای یکی از نوشتار ها را مطالعه کنم. یعنی به حرف مرزبان و نگهبان نظم احترام بگذاریم و گوش دهیم … کسانی که این کارها را انجام میدهند صد در صد موفق هستند.
اگر ما زمان را بشناسیم، صبر را کاربردی کنیم و در کوران آموزشی جمعیت نور قرار بگیریم و استقامت هم داشته باشیم نتیجه تمام این کارها می شود “آرامش”.
به دست آوردن آرامش خیلی سخت است، باید خیلی کارها را انجام دهیم تا آرامش در وجود ما شکل بگیرد و به هم ریختگی ها به حداقل برسد و موضوعی ما را آزار ندهد و این آرامش شامل حال افرادی است که: در صراط مستقیم کار خود را به درستی انجام دهند.
مادامی که یک سفر اولی تمام کارهای خود را به درستی انجام دهد و تا زمانی که در صراط مستقیم و قوانین را اجرا کند، آرامش را تجربه می کند، اما اگر یک بار حماقت کند دیگر آن حال خوش و آرامش را نخواهد داشت و جای ان را ترس، دلهره و اضطراب می گیرد.
برای درک این موصوع مثالی می زنیم؛ شیطان و القائات منفی وجود دارند و ما تحت تاثیر القائات هستیم، القاء یعنی دو شی بدون اینکه با هم تماس داشته باشند از هم تاثیر می گیرند، اگر دو سیم برق کنار هم باشند و در یکی جریان برق وجود داشته باشد آن یکی هم تاثیر می گیرد. ما هم تحت تاثیر یک سری نیرو هستیم و القائات وجود دارند و ما هستیم که کدام را انتخاب کنیم، نیروی مثبت و یا منفی، وجود نیروهای منفی مکمل ما هستند و به ما کمک می کنند تا استقامت خود را در صراط مستقیم محک بزنیم.
ما باید به خداوند توکل کنیم و از او کمک بخواهیم. ولی باید خودمان هم حرکت و تلاش کنیم. قدرت مطلق مسئولیت هایش را پذیرفته است پس من هم باید بپذیرم و باید در زندگی حرکتِ، با تفکر و آگاهی را شروع نماییم.
مسافر باید بداند که کارش را باید درست انجام دهد و هیچ توقعی از همسفر نداشته باشد ما در زمان مصرف به اندازه کافی خراب کاری کردیم و همسفر برای آموزش های خاص خودش به جمعیت می آید.
آیا می توان با وجود مشکلات آرامش داشت؟
ما در جمعیت نور یاد می گیریم که مشکلات عذاب خداوند نیستند بلکه رحمت خداوند هستند، مشکلات باعث رشد، تکامل و ساخته شدن ما می شوند. آمارهای جهانی نشان می دهد افرادی که در زندگی مشکلی ندارند به هم ریخته ترین آدمها هستند، مشکلات موتور محرک زندگی ما هستند، اگر به گذشته نگاه کنیم می بینیم همین مشکلات باعث شدند ما امروز زندگی بهتری داشته باشیم.
دید ما نسبت به مشکلات تعیین کننده است، آیا مشکلات را سخت می پذیریم و دائما گله و شکایت داریم، این دید بدترین رویکرد نسبت به مشکلات است، اما زمانی که درک می کنیم همه مشکل دارند و زندگی یعنی مشکلات، یعنی کنار آمدن با مشکلات، یعنی عبور از مشکلات. دیدگاه که تغییر کند جنس تفکرات هم عوض می شود و دیگر برای ما عذاب آور نخواهد بود و راحت می توانیم از آنها عبور کنیم و از تاریکی خارج می شویم؟
تاریکی زمانی بوجود می آید که نور نباشد، و با آمدن نور تاریکی از بین میرود، اگر در تاریکی مطلق ما یک شمع روشن کنیم به همان میزان تاریکی عقب نشینی می کند. تاریکی و روشنایی، بهشت و جهنم همه در درون ماست، اگر از ضدارزش ها فاصله می گیریم و در صراط مستقیم هستیم، دنیای ما و ذهن ما تغییر می کند، گاهی در ذهن خود جهنمی داریم، افکار زجر آور، در ذهن با همه دعوا دارم و … همه نشانه وجود تاریکی هستند و نشانه روشنایی: در ذهن آرامش داری، همه جا دارای احترام هستی، کارها بدون مشقت انجام می شود… و این مسائل باعث انگیزهِ حرکت و ادامه سفر خوب است اما چطور می توان از شور به شعور رسید؟
انگیزه یک آتشی است که اگر به سوخت نرسد خاموش می شود، در پی انگیزه باید نتیجه ای باشد که انگیزه ما را برای ادامه تقویت کند، ما با انگیزه ی خیلی زیاد برای درمان به جمعیت نور می آییم و سفر را شروع می کنیم اگر درست حرکت کنیم نتیجه را می بینیم، اگر در جمعیت تمام کارها را به درستی انجام دادیم موفق می شویم و این خیلی مهم است، با شروع سفر و اگر یک استپ را درست طی کردیم تغییرات را باید ببینیم، چشم راهنما، چشم جمعیت به تغییرات است. اگر تغییرات انجام شد بیشترین انرژی را خود شخص می گیرد. زمانی که رنگ چهره تغییر کرد، خواب ما تنظیم شد، اعلام سفر کردیم، مشارکت انجام دادیم، همه اینها باعث ایجاد انرژی های مثبت و تقویت انگیزه می شود.
ما هرگز نمیتوانیم خورشید را پنهان کنیم. بعضی چیزها قابل پنهان کردن نیستند. هر چیز را پنهان کنیم روزگاری قطعاً بر ملأ خواهد شد. گذر زمان خیلی سریع است. هیچ چیز جاودانه نیست. همه چیز یک سری قوانین دارد که باید رعایت کنیم. در اینجا از گناه و ثواب حرف نمیزنیم. میخواهیم آموزش دهیم :
هر کار یا هر تفکر را که ما انجام میدهیم، انعکاس آن به همان اندازه به خودمان باز میگردد. یا به عبارتی هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی؛ یعنی اگر بخواهیم ظلمی در حق کسی کنیم، درست مانند این است که همان ظلم را به خودمان نموده ایم. تمام قوانین هستی را خداوند به این شکل تنظیم کرده است. ما اگر بخواهیم به کسی کینه بورزیم، باید کینه در درون ما به وجود بیاید و از وجود ما خارج شود تا به کس دیگری تحویل شود. اگر حسادت،صداقت و راستی هم داشته باشیم به همین گونه است. یعنی قوانین هستی این چنین هستند که: هر کار یا فعلی که ما انجام بدهیم، نتیجه آن قطعاً روی خود ما خواهد بود.
این جهان هستی با این قوانین در حال حرکت است. در جهان هستی یک قانون هست به نام {صبر}. صبر یک وسیله و ابزار است، یک پله ترقی است؛ یعنی مقاومت در مقابل گذر زمان، برای رسیدن به هدف. قانون میگوید: اگر شما میخواهید به هدف برسید باید زمان بگذرد. تمام بدبختی انسان از زمان آدم تا خاتم و بعد از آن این بوده که: بشر میخواسته پارامتر زمان را حذف کند. پس هر کس بخواهد پارامتر زمان را در مورد درمان اعتیاد حذف کند، طبق قوانین طبیعت به نتیجه نخواهد رسید. مثل حذف پلهها در یک ساختمان پنج طبقه. اگر از یک ساختمان پنج طبقه بدون طی کردن پلهها یا آسانسور بپریم، قدر مسلم سالم نخواهیم رسید و صدمات شدیدی خواهیم دید.
کسانی که میخواهند مصرف مواد مخدر، هرویین، کراک، تریاک یا شیشه و سیگار را یک مرتبه قطع کنند، هیچ کدام به تعادل نخواهند رسید. آنچه ما در سیستم جهان فیزیکی داریم، در نظر گرفتن زمان است که به آن صبر میگویند.
اما فرق صبر و کاهلی چیست؟ صبر همراه با تلاش است و آن چیزی که همراهان تلاش نباشد، کاهلی و تنبلی است. مثلاً اگر گندم کاشتیم تلاش برای آبیاری، مراقبت و هشیاری لازم است. تا آفت به آن نزند؛ که به آن صبر میگویند. ولی اگر گندم را کاشتیم و به امید خدا رفتیم، دیم میشود و معلوم نیست که به ما محصول بدهد ؛ بنابراین صبر یعنی مقاومت در مقابل گذر زمان برای رسیدن به هدف. ما هر کاری که بخواهیم انجام بدهیم و از آن نتیجه بگیریم باید صبر کنیم.
اما صبر هم در جهت مثبت است و هم در جهت منفی؛ یعنی صبر ممکن است در جهت منفی مورد استفاده قرار گیرد. چون همه قوانین الهی میتواند هم در جهت مثبت باشد هم در جهت منفی. ولی ما میتوانیم قوانین را به نحوی بچرخانیم که به سود ما باشد و از آن سوء استفاده کنیم. صبری که ما در اینجا از آن صحبت میکنیم صبری است که در جهت مثبت مورد استفاده قرار میگیرد، برای رسیدن به هدفی مثبت.
استقامت یعنی مقاومت در مقابل ناملایمات، در مقابل بیمهریها، در مقابل با مهریها، در مقابل بیپولیها و در مقابل هزاران مسئله دیگر. جالب اینجاست که در جهان امروز حرف اول را هوش نمیزند. کسانی در جهان امروز برنده و موفق هستند که استقامت بیشتری از خود نشان میدهند. بعضیها تحت فشار به همه چیز لگد میزنند و همه چیز را از بین میبرند. ولی بعضیها تلاش میکنند و در مقابل ضربات پی در پی مقاومت میکنند. الآن هم بین مسافران و همسفران کسانی هستند که این قضیه را حس کردهاند؛ و همسفران این مسئله را بیشتر حس کردهاند.
زمانی بوده که مسافرها اصلاً قابل تحمل و زندگی کردن نبودهاند. آنقدر آزار و رنج به همسفر میدانند که قابل تصور نبود؛ و خیلی از همسفران بودند که مقاومت نکردند و گفتند، طلاق و رفتند و عزیز خود را رها کردند. ولی خیلیها ایستادند و مقاومت کردند و با تمام مشکلات ساختند و در مقابل تمام سختیها و مشقتها ایستادگی کردند.
پس استقامت یعنی مقاومت در مقابل ناملایمات و سختیها که فشار آن مستقیم روی ماست. همان بالا بودن نقطه تحمل. ممکن است شخصی تحمل زندگی در 9 درجه بالای آتش را داشته باشد. ولی ممکن است درجایی تا 19 درجه هم تحمل کند. در مسائل خانوادگی یک زن و شوهر باید در خیلی از زمانها استقامت به خرج دهند، چون در غیر این صورت زندگی آنها از دستشان میرود. باید مقاومت کنند و با کوچکترین ناراحتی از کوره در نروند و استقامت کنند. ما باید در تمام سطوح دائماً در حال استقامت باشیم. خیال نکنید حق را دو دستی به ما میدهند، حق دادنی نیست، حق گرفتنی است، اما با دیپلماسی. حقیقت را میتوان با زشتترین حالت یا زیباترین حالت نشان داد. گرفتن حق یک برنامه ریزی و یک شعور میخواهد.
اما زمانی که از دروازه صبر و استقامت عبور کردیم، آنگاه به دروازه آرامش خواهیم رسید. امکان ندارد انسانی از مرحله صبر و استقامت عبور نکند و به مرحله آرامش برسد. فکر نکنید طبیعت و جهان فیزیکی هر چیز را بدون زحمت به ما میدهد. ممکن است پدر و مادر پولداری داشته باشیم و پول و مال و ملک به ما بدهند ولی در جهت دیگر چی؟ آیا میتوانند در جهات دیگر چیزهایی به ما بدهند؟
مسلماً خیر! چون زندگی فقط داشتن پول و ثروت و خانه نیست. این فقط یک قسمت کار است و خیلی مسائل دیگر وجود دارد که انسان به آنها احتیاج دارد.
در جمعیت نور هم همینطور است. اگر ما نظارت درست نداشته باشیم، ممکن است درختهایی داشته باشیم که ظاهر موجهی داشته باشند. شاخ و برگ هم داشته باشند. ولی درون درختها، موریانه لانه کرده باشد. ممکن است این شخص یک راهنما باشد، یک مسئول باشد و…
باید بدانیم آرامش و آسایش، محبت و عشق را مجانی به کسی نمیدهند. ما ممکن است کسی را مجبور به عشق ورزیدن نسبت به خود کنیم ولی این کار گدایی عشق است، خود عشق نیست. این کار دکان داری است که باید بهایی را بپردازیم تا به ما عشق بورزند. بهشت را به بها دهند نه به بهانه. امیدوارم که همه بتوانیم در تمام سطوح از استقامت و صبر خوبی برخوردار باشیم تا به آرامش برسیم… ( و ما ادراک ما یوم الفصل: تو چه دانی که عظمت و سختی روز جدایی چیست)ص 151 کتاب؛ رهایی از منطقه 19 درجه بالایی آتش.
تهیه و تنظیم: گروه کاوشکران، جمعیت احیای انسانی نور سینا
مردادماه 1399