هدف اصلی جمعیت نور، تحقیقات علمی و کاربردی به منظور شناخت انسان و مواد مخدر و ارائه طریق به مصرف کندگان مواد مخدر و خانواده های آن ها برای رهایی از اعتیاد می باشد. جمعیت نور معتقد است اعتیاد فرزند انسان و مواد مخدر است. به عبارت دیگر، از کنار هم قرار گرفتن انسان و مواد مخدر، پدیده ای به نام اعتیاد متولد می شود. بنابراین برای شناخت اعتیاد بایستی عوامل و ترکیبات به وجود آورنده آن را بشناسیم.
تا زمانیکه این شناخت و آگاهی وجود نداشته باشد، حرکت موثری در درمان بیماری اعتیاد نخواهیم داشت. شناخت و آگاهی نسبت به هر مسئله ای که می خواهیم در مورد آن فعالیتی انجام دهیم از ارزش و جایگاه بسیار مهمی برخوردار است و حرکت هایی که مبتنی بر شناخت و آگاهی نباشد، بی نتیجه و روبه زوال خواهند رفت.
در مقوله شناخت مواد مخدر و یا آنتی ایکس های مختلف و تاثیرات آنها، جمعیت نور درطول سال ها فعالیت، به نتایج بسیار ارزشمندی رسیده است که کما بیش در جریان آن هستید.
در مقوله شناخت انسان نیز جمعیت نور آموزش هایی را در نظر گرفته است و افرادی که برای درمان اعتیاد خود به جمعیت نور مراجعه می کنند با شروع درمان و سفر اول، با این مقوله آشنا می شوند و آموزش های خود را برای رسیدن به درمان قطعی اعتیاد و رسیدن به یک زندگی سالم، ادامه می دهند. بخش عمده ای از این آموزش ها در درون وادی ها و بخشی دیگر در آموزش های جهان بینی و دیگر متون مربوط به آن می باشد.
همانگونه که می دانیم برای رسیدن به درمان کامل و قطعی اعتیاد بایستی سه ضلع مثلث درمان اعتیاد، یعنی جسم، روان و جهان بینی به تعادل برسند. مقوله جهان بینی، دیدگاه و نگرش، احساس ادراک و برداشت ما را نسبت به خودمان، محیط پیرامون و جهان هستی تغییر می دهد. وقتی صحبت از تغیر نگرش نسبت به خودمان می کنیم، یعنی باید نسبت به احوال و حالات خودمان به شناخت و آگاهی برسیم و تا زمانی که این اتفاق روی ندهد، مطمئن باشیم کسی نمی تواند حریف اعتیاد بشود.
بیماری اعتیاد هرچند بیماری جسمی، روانی و جهان بینی است، اما از زاویه ای دیگر، تسلط شیطان بر شهر وجودی انسان است و درمان اعتیاد یعنی روبرو شدن با شیطان و به مبارزه طلبیدن نیروی منفی است، این مبارزه بدون شناخت و آگاهی هرگز به پیروزی نمی رسد.
وادی های جمعیت نور نقش بسیار مهم و حیاتی درشناخت ما نسبت به خودمان به عهده دارند. وقتی به وادی های جمعیت نور نگاه می کنیم، می بینیم که تمام آنها روی مقوله انسان فرود می آیند و قوانین مربوط به زندگی انسان به دور از ضد ارزش ها، تعامل ما با عوامل محیطی، زندگی، دیگران و خود و هستی را بیان می کنند.
دو پارامتر اساسی از صور پنهان انسان عقل و نفس است. جمعیت نور برای شناخت هرچه بهتر ما از خودمان و درمقوله شناخت انسان، شهر وجودی انسان را به دو بخش تقسیم کرده است .صور آشکار و صور پنهان.
صور آشکار، اجزایی از انسان هستند که با چشم فیزیکی قابل رویت هستند، مثل دست، پا، سر، قلب، کلیه و… و صور پنهان اجزایی هستند که با چشم فیزیکی قابل رویت و دیدن نیستند مثل: روح، نفس، عقل، حس، ذهن…
عقل یکی از اجزا و پارامترهای اساسی صور پنهان است که نمی دانیم جنس آن از چیست، قدر مسلم از موادی که می شناسیم نیست، فقط می دانیم که هست، حتی نمی دانیم که در کجا قرار دارد، شاید تصور شود که جایگاه آن در مغز است، اما باید بگوییم که مغز ابزاری است در دست عقل و مترجم یا اپراتوری است که رابطه عقل را از صور پنهان با صور آشکار برقرار می کند.
عقل نیرویی است که فر ایزدی دارد، یعنی شکوه الهی دارد، قدرت آن برگرفته از قدرت الهی است، هر قدر ما بیشتر در صراط مستقیم باشیم و به نیروی الهی نزدیکتر شویم، قوه تعقل ما نیرومند تر، فعال تر و حضورش پر رنگ تر می شود و هر قدر از صراط مستقیم دور شویم، نیروی عقل، کمتر و قوه تشخیص آن ضعیف تر می شود.
کار عقل سنجش و ارزیابی است، عقل میزان است و ترازو، برای اینکه به ما بگوید که خواسته های ما درست است یا نه، خواسته هایی که توسط عقل تایید می شود را می گوییم خواسته های معقول، یعنی خواسته ای که مهر تایید عقل را دارند، و خواسته هایی که عقل آنها را تایید نمی کند را می گوییم خواسته های نامعقول.
انسان دو راهنما دارد؛ راهنمای بیرونی که همان پیامبران و اولیای الهی هستند و راهنماي درون که عقل است. عقل به هیچ وجه اشتباه نمی کند مگر آنکه که اطلاعات غلط به آن برسد. اکثر ما زمانی که مواد مخدر مصرف می کردیم و با جمعیت نور آشنا نشده بودیم، اطلاعاتی که در مورد اعتیاد و درمان آن داشتیم اغلب اشتباه بود و به همین دلیل عقل ما هم دستورات اشتباه صادر می کرد و می گفت اگر سه روز مواد مصرف نکنی کار تمام است و ترک کرده ای. روش قطع ناگهانی مصرف برای درمان اعتیاد را عقل تایید می کرد چون اطلاعات اشتباه به آن رسیده بود.
انسان موجودی است که به او اختیار کامل تفویض شده است و ما در زندگی روزمره مرتباً بر سر دو راهی و چند راهی های متعدد قرار می گیریم. برویم یا نرویم، بگیریم یا نگیریم، بگوییم یا نگوییم، انجام بدهیم یا انجام ندهیم و خلاصه اینکه، بایستی دائماً تصمیم بگیریم و راه خود را تشخیص بدهیم. به دنبال تفویض قدرت عظیم اختیار به انسان از سوی قدرت مطلق، قدرت تشخیص و قضاوت قدرتمندی نیز به انسان داده شد تا از عهده اختیار برآید و به بیراهه نرود و آن قدرت درونی، عقل است. جایگاه عقل به قدری بلند مرتبه است که در کتاب 19 درجه گفته شده روح با لطافت منحصر به فرد خود، تحت اراده عقل راهبری می شود.
و اما نفس؛ نفس اصلی ترین و اساسی ترین پارامتر شهر وجودی انسان و اجزای صور پنهان است که در کلام الله شریف نیز به کرات از آن یاد می شود، ممکن است تا کنون از نفس بسیار شنیده باشیم، مثل نفس اماره، نفس لوامه، نفس مطمئنه، نفس ملحمه و غیره ، اما در مورد خود نفس و این که خود نفس چیست، شاید اطلاعات چندانی نداشته باشیم. کتاب رهای از منطقه 19 درجه بالای آتش، از نفس تعریف جالبی را ارائه می کند که می تواند بسیار به ما کمک کند.
ممکن است سوال شود که این موضوعات، مثل صور پنهان، عقل و نفس چه ارتباطی به درمان اعتیاد دارد؟ ما می خواهیم اعتیادمان را درمان کنیم و مواد مخدر مصرف نکنیم، این مسایل چه ربطی به این کار دارد؟
در جواب باید بگوییم که خیلی ربط دارد. همان مقوله شناخت که در ابتدای بحث مطرح شد، اگر نباشد، در درمان اعتیاد موفق نخواهیم بود، باید بدانیم در درون ما چه اتفاقی روی می دهد و چه نیروهایی مقابل هم قرار دارند کیست که در وجود ما می گوید: بی خیال بابا، دنیا دو روزه، برو مصرف کن، خوش باش و کیست که در درون ما می گوید: نه، اعتیاد نه، این همه رنج و بدبختی و فلاکت و حقارت که کشیدی بس نیست! این همه مصرف کردی چی شد؟ به کجا رسیدی، تا کی؟ آخر به چه قیمتی؟
بله، این ها صدای نیروهای درونی ما هستند، صدای نفس است، صدای عقل است. برای درمان اعتیاد باید آن ها را بشناسیم و هر قدر روی این موضوعات کار کنیم باز هم کم است.
کتاب رهایی از منطقه 19 درجه بالایی آتش (خودآموز و راهنمای درمان اعتیاد) به ما می گوید، نفس آن چیزی است که تعین موجودیت می کند در ظاهر و در باطن، به این دلیل گفته شده چیز، چون نمی دانیم که جنس آن از چیست، قطعاً از ماده و موادی که ما می شناسیم مثل گوشت، پوست، استخوان نیست، ما انسان ها و به شکل کلی تمام موجودات و مخلوقات، دارای یک موجودیت هستیم و به واسطه همین موجودیت است که گفته می شود هستیم.
به عنوان مثال، ببینیم موجودیت یک انسان با چه چیزهایی تعیین می شود. بدن و هیکل فیزیکی، اولین چیزی است که ما از یک انسان می بینیم و از روی آن می فهمیم که این موجود انسان است، آدم است. پس چیزی که موجودیت انسان را در ظاهر تعیین و مشخص می کند، فیزیک بدن اوست که او را از بقیه موجودات متمایز می کند. اینکه ما در قالب و شکل انسانی هستیم، از درجات نفس ماست، پس موجودیت ما در ظاهر، یعنی چیزی که از انسان با چشم قابل رویت است را نفس تعیین می کند.
تعیین موجودیت در باطن به این مفهوم است که موجودیت ما و کیفیت حضور ما در دنیای تفکرات، ذهنیات و خواسته های عمیق درونی که کسی از آن ها خبر ندارد و موجودیت و کیفیت حضور ما در دنیای خواب و روئیاها و دنیای پس از مرگ نیز برگرفته از درجه تعالی نفس ماست. به عنوان مثال این که ما در عالم خواب چه کارهایی انجام می دهیم، دقیقاً نشان دهنده درجه آموزش نفس ماست، زیرا در خواب، شخصیت حقیقی و بدون نقاب ما به نمایش گذاشته می شود ممکن است ما کارهایی را دوست داشته باشیم انجام دهیم، اما به خاطر خیلی از مسایل انجام ندهیم. اما در عالم خواب هر کاری که دوست داشته و بخواهیم، بدون خجالت انجام می دهیم. بنابراین کیفیت و چگونگی اعمال ما در دنیای درون و خواب نشان دهنده عمق خواسته های ماست.
کل خواسته های ما چه در ظاهر و چه در باطن، مربوط به نفس است. تصور نشود که وقتی از نفس و خواسته های نفس صحبت می کنیم، فقط منظور از خواسته های بد و منفی است، نه، خواسته های خوب، منطقی و درست نیز از نفس ماست.
نفس آن چیزی است که در زمان مرگ، فرشتگان الهی آن را تحویل می گیرند.
جسم ما در این دنیا می ماند و نابود می شود، اما نفس و کلیه اجزای دیگر صور پنهان، که روی آن سوار شده است ، توسط فرشتگان به دنیای دیگر منتقل می شود. نویسنده کتاب رهایی از منطقه 19 درجه بالایی آتش، به نقل از استاد شهید مطهری این موضوع را مطرح می کند که مرگ یعنی توفی، یعنی تحویل داده شدن نفس با تمام خصوصیات خود، هر خصوصیتی که در این دنیا داشته باشیم حتی اعتیاد، درآن سو نیز با ماست.
در سیر مراحل تعالی و تکامل نفس در انسان، به سه مرحله برخورد می کنیم: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه.
نفس اماره یعنی نفس امر کننده، که پایین ترین مرحله نفس در انسان است، دراین مرحله، نفس فقط امر می کند و دستور می دهد، هرچیزی را که می خواهد، به خوب و بد آن کاری ندارد، فقط می خواهد. در این مرحله عقل بسیار ضعیف و کم رنگ است. انگار حضور ندارد. آن مقداری هم که هست به دلیل نداشتن اطلاعات و دانایی، در خدمت نفس اماره است و خواسته های آن را تائید می کند.
در این مرحله، شخص کارهای ضد ارزش انجام می دهد و نه تنها نارحت نمی شود، بلکه خوشحال هم هست. مثل اوایل زمان مصرف و اعتیاد که شخص مواد مصرف می کند و نه تنها از مصرف مواد ناراحت نمی شود بلکه خوشحال هم هست و فکر می کند انسانهایی که مواد مخدر مصرف نمی کنند، چیزی از زندگیشان نمی فهمند.
یک مثال دیگر: تصور کنیم یک الاق از جلوی یک سبری فروشی رد شود، او وقتی سبزی و میوه را می بیند، می خواهد، فقط می خواهد و خیلی راحت شروع به خوردن می کند، دیگر فکر نمی کند که این ها صاحب دارند، باید پول داد، باید خرید، نه او نمی فهمد، خوب و بد بودن آن اصلا برای او مفهومی ندارد. بعضی انسانها نیز مانند حیوانات، در بعضی خواسته ها در مرحله نفس اماره هستند، هر چیزی را که دلشان بخواهد، می خواهند و به خوب یا بد بودن آن توجهی ندارند، برای بدست آوردن خواسته هایشان دست به هر اقدامی می زنند، به هر قیمتی که شده. از کارهای نامعقول ناراحت نمی شوند و تازه فکر می کنند که خیلی زرنگ هستند و دیگرانی که این کارها را انجام نمی دهند بی عرضه می دانند.
مرحله بعد، نفس لوامه است.
در کلام الله شریف، به این موضوع اشاره شده است.( وَ نفسٍ وَ ما سَوی ها فَعلهِمُها فُجورَها وَ تقوی ها )
هنگامی که نفس به مرحله میانه می رسد، پس به او الهام می شود، فجور و تقوی. در مرحله نفس لوامه، ما با دو نوع الهام و القا رو به رو می شویم. هم انجام افعال ضد ارزش و منفی از سوی نیروی منفی به ما القا می شود و هم انجام افعال مثبت و ارزشی از سوی نیروی الهی به ما القا می شود و این وسط، این ما هستیم که باید تشخیص بدهیم به کدام سو برویم. در مرحله اماره اگر نگوییم تمام، بخش عمده القائات منفی است، اما در مرحله میانه یا لوامه از هر دو نوع وجود دارد.
با گذشت زمان و رشد مثلث دانایی ( آموزش، تجربه و تفکر )، قوه تعقل رشد می کند و ذره، ذره، عقل خودش را نشان می دهد و در مقابل نفس اماره می ایستد و اعتراض می کند. در این مرحله، انسان گاهی خوب است، گاهی بد. اگر کار بدی انجام دهد پشیمان و ناراحت می شود. هم خواسته های منفی وجود دارد و هم خواسته های مثبت. تفاوت این مرحله با نفس اماره در این است که در مرحله قبل، از افعال منفی ناراحت نمی شد، اما در این مرحله، یعنی لوامه، از افعال ضد ارزشی ناراحت می شود و دوست دارد که انجام ندهد، اما حریف قدرت خواسته های نامعقول و القائات منفی و شیطانی نمی شود. گاهی خوب سفر می کند و خیلی منظم پله هایش را تیپر می کند و مصرفش کاهش می یابد، اما گاهی نیز تاب مقاومت در مقابل خواسته نامعقول نفس را از دست می دهد و حماقت می کند و بعد هم به شدت پشیمان می شود.
اکثر مصرف کنندگان مواد مخدر، سیگار و… که برای درمان اعتیاد خود اقدام می کنند، در این مرحله هستند. از مصرف مواد مخدر و سیگار ناراحت و پشیمان هستند و دوست دارند که مصرف نکنند و رها شوند، اما حریف قدرت اعتیاد نمی شوند تا زمانی که دانایی آن ها افزایش یابد و بر خود مسلط شوند.
مرحله بعدی، نفش مطمئنه است.
نفس مطمئنه، یعنی مرحله ای که انسان با اطمینان کامل، نسبت به خوب بودن و یا منفی بودن افعال و خواسته ها، مطلع است و واقف است. با اطمینان انجام نمی دهد و یا با اطمینان انجام می دهد. شک و تردیدی در او نیست. قوه تعقل او به قدرت بالایی رسیده و مثلث دانایی او رشد زیادی داشته است. با اطمینان کامل، مواد مخدر و سیگار مصرف نمی کند. متزلزل نیست. وسوسه ای در او نیست. میلی نیست که با خود درگیر شود که مصرف بکند یا نکند، نه، او به اطمینان رسیده است. دیگر حتی وسوسه ای هم به سراغ او نمی آید. مصرف کُنندگان مواد مخدر و دخانیات که با استفاده از روش B.M.T جمعیت نور به درمان و رهایی می رسند، از نقطه نظر مصرف مواد مخدر و دخانیات به نفس مطمئنه می رسند. جسم، روان و جهان بینی آن ها به تعادل می رسد و به درمان کامل و قطعی و بدون برگشت می رسند.
ورود به مرحله نفس مطمئنه، به این مفهوم نیست که به یک باره در مورد کل موضوعات و خواسته ها به نفس مطمئنه برسیم. خیر. ممکن است در مورد مصرف مواد مخدر به اطمینان کامل رسیده باشد، اما در خصوص موضوعات دیگر، هنوز در مرحله نفس لوامه باشد.
در مرحله نفس مطمئنه، خواسته های عقل، خواسته های نفس است و خواسته های نفس، خواسته های عقل است. به عبارت دیگر، عقل و نفس مثل دو دوست در کنار هم، یکدیگر را تایید می کنند و خواسته هایشان یکی می شود.
سیر تعالی و تکامل نفس، از اسفل السافلین تا اعلی علیین و از اماره تا مطمئنه، فقط در رهن و در گرو تزکیه و تصفیه است. در گرو رشد مثلث دانایی است. در گرو حذف ناخالصی ها است و در گرو افزایش قدرت عقل و اجرای احکام این حاکم الهی است. این مهم به دست نمی آید مگر با سعی، تلاش، آموزش، صبر و استقامت و بودن در صراط مستقیم. در هر مرحله ای که باشیم، درجه تزکیه و تصفیه و پیشروی ما در صراط مستقیم، جایگاه ما را تعیین می کند. جایگاه ما در ظاهر و در باطن. اگر جایگاه ما، جایگاه یک مصرف کننده مواد مخدر است، اگر جایگاه خوبی نیست، اگر جایگاه بدی است، باید بدانیم که می توانیم آن را تغییر دهیم و به جایگاه های بسیار ارزشمند برسیم. البته اگر بخواهیم و اگر حرکت کنیم.
در این مبحث ما یاد می گیریم که صدا و ندای درونی عقل را بشنویم و توجه کنیم. به دستورات او عمل کنیم و به او به چشم یک فرمانروای عادل و صالح نگاه کنیم. با درمان اعتیاد خود و پشت سر گذاشتن آموزش ها، و رسیدن به دانایی، قوه تعقل خود را افزایش دهیم و در فرایند تزکیه، خواسته های نا معقول را باگذشت زمان حذف کنیم و به فرمان عقل نزديك شويم.
همان گونه كه در دعاي جمعیت نور از خداوند مي خواهيم تا به فرمان عقل نزديك شويم. نزديك شدن به فرمان عقل چيز پيچيده اي نيست. از انجام دادن كارهاي خيلي ساده و پيش پا افتاده شروع مي شود. اگر به خودمان مي گوييم فردا صبح ساعت 7 از خواب بيدار مي شويم، آيا بيدار مي شويم؟ اگر شديم يعني قدري به فرمان عقل نزديك شده ايم. اگر جايي قولي مي دهيم يا قراري مي گذاريم، آيا سر ساعت، سر قرار هستيم؟ آيا به قول خود عمل مي كنيم؟ اگر كرديم، يعني قدري به فرمان عقل نزديك شده ايم. فرمان عقل يعني، شو، شود. يعني كاري كه به خودمان مي گوييم و به قولي كه به خودمان مي دهيم، پايبند هستيم و انجام مي دهيم و در موعد مقرر به خواسته هاي خود مي رسيم. اين ها نشانه هاي نزديك شدن به فرمان عقل است. این مطالب و پرداختن به آن، کار ساده ای نیست. به شما عزیزان توصیه می کنیم، برای درک کامل موضوع، به رفرنس های، شامل کتاب رهایی از منطقه 19 درجه بالایی آتش، وادی پنجم، کتاب اندیشه و جهانبینی، نوشته آقای محمد داودی کارشناس ارشد روانشناسی که؛ مدل قلعه عقل که مثال بسیار زیبایی است را بیان نموده و همینطور سی دی های مربوط به آن را تهیه، مطالعه و گوش فرا دهید.
تهیه و تنظیم: گروه کاوشگران جمعیت احیای انسانی نور سینا
مورخ: 13 خردادماه 1400