بسم الله الرحمن الرحیم
در کتاب رهایی از منطقه 19 درجه بالایی آتش در مورد سیستم ایکس بدن چنین آمده: اولین شرط درمان هر بیماری، تشخیص آن است و باید بدانیم کجای بیمار آسیب دیده.
در تعریف سیستم ایکس داریم، سیستمی است که شامل مواد شبه افیونی و ضد درد، نورو ترانسمیترها (ناقلهای عصبی)، مدیاتورها (ارتباط میان سلولی و اعضا) و تمام غدد درونریز و برونریز که مسئولیت تعادل طبیعی بدن را به عهدهدارند. تمام اعمال حیاتی ما اعم از خواب، خوراک، خوشی، ناخوشی، درد و همه احساسات ما را همین سیستم راهبری میکند و چون ما هنوز دقیقاً اجزا آن را نشناختهایم، از عظمت آن بیخبریم و برای همین آن را سیستم ایکس مینامیم، چون خیلی از موارد عملکرد آن هنوز ناشناخته است.
با شناخت اندکی که از این سیستم پیدا شده، معلوم شد حتی چاقی هم از بههم ریختگی این سیستم به وجود میآید، مثلاً در تحقیقی دانشمندان متوجه شدند
که مسئله چاقی که اکنون معضل بزرگ جوامع است با این سیستم ارتباط مستقیم دارد، وقتی سیستم ایکس دچار اشکال میشود فرد برای احساس گرسنگی، هورمون مربوط به گرسنگی را ندارد، یعنی برایش ترشح نمیشود؛ اگر از او بپرسید غذا میخوری؟ میگوید میل ندارم ولی اگر برایش غذا بیاورید از پای غذا نمیتواند کنار برود، چون هورمون سیری که بعد از شروع اولین لقمه 19 دقیقه طول میکشد تا پیام سیری را برساند باعث سیری میشود نه مقدار غذای مصرفشده.
فرد بیمار(معتاد) با واردکردن مواد مخدر (دخانیات)میلیونها سلول را از بین برده است که درنتیجه؛ سلسله اعصاب مرکزی با عدم تولید مواد شبه افیونی اختیار و اراده فرد را از او سلب نموده است. حتی فرد اختیار معده و روده و … خود را نیز ندارد و این تخریب و آسیب همه اعضا و جوارح بدن را دربر میگیرد و بهتبع همین درد و رنجها، روان فرد معتاد هم به هم ریخته است. از سوی دیگر یاس، ناامیدی، بدبینی، نفرت، کینه، منیّت و … نیز، حاصل جهانبینی افیونی فرد است؛ بنابراین اگر قرار است درمانی در فرد اتفاق بیفتد باید در هر سه ضلع جسم، روان و جهانبینی فرد صورت بگیرد. برای این منظور جمعیت نور، ابتدا جسم فرد معتاد را به آرامش میرساند تا سپس بتواند به او آموزش بدهد و در مسیر درمانش قرار دهد. چرا که همیشه مشهور بوده است: “آدم خمار پدر و مادر نمیشناسد” بنابراین به آرامش رسیدن جسم فرد معتاد اولین قدم است. در ضلع دوم اگر ما بیماری اعتیاد را یک بیماری روانی میدانیم به این معناست که خلقوخوی فرد تحت تأثیر مصرف مواد قرار میگیرد. همان اصطلاحی که میگویند: “جنس خوب از پدر و مادر خوب بهتر است” در اینجا معنا پیدا میکند؛ و یا جهانبینی یک فرد معتاد نیز از همین زاویه مواد است؛ یعنی کار، تفریح و زندگی فرد معتاد تحت تأثیر و در اختیار مواد افیونی است.
پس در درمان اعتیاد بنا به اعتقاد جمعیت نور، ابتدا جسم فرد باید عاری از درد و خماری باشد تا سپس آموزشها مؤثر افتد و فرد بفهمد که مصرف مواد مخدر نه تنها انرژی نمیدهد، بلکه باعث تخریب و نابودی وی خواهد شد. به تدریج این آموزشها فکر و جهانبینی افیونی فرد را تغییر خواهد داد و اگر با پیکنیک و زغال روبرو شد دیگر بهجای هوس مواد به جوجهکباب فکر خواهد نمود و یا اگر با خمیازه شخصی روبرو شد بهجای اینکه قضاوتش کند که معتاد و خمار است خواهد گفت: خسته است؛ و… .
مهمترین مواد شبه افیونی که توسط سیستم ایکس یا توسط مغز، نخاع که شامل غدد درونریز و برونریز است ترشح میشود، عبارتند از: انکفالین، لوانکفالین، متاانکفالین، دینورفین و اندروفین است. این سیستم واقعاً عجیب، پیچیده، هوشمند و در عین حال عالی است. اگر انسان اشرف مخلوقات نام گرفته است ناشی از کار همین سیستم تولیدکننده مواد شبه افیونی یا سیستم ایکس است؛ اما اگر این سیستم درست کار نکند، انسان همیشه در جهنم خواهد بود. سیستم ایکس یعنی خط تعادلی که خداوند در وجود انسان خلق کرده است و کسی که مواد مخدر مصرف میکند از این خط تعادل عبور مینماید. مثلاً مصرف شیشه، دوپامین بدن را بالا میبرد که سبب اسکیزوفرنی در فرد میشود و در مقابل غیرفعال شدن سیستم ایکس و پایین آمدن دوپامین باعث فراموش کاری در شخص میشود. یکی از دلایل عدم مشارکت ما در جلسات عمومی و لژیون ناشی از پایین بودن مقدار دوپامین در بدن ما و از عواقب مصرف مواد مخدر است. همچنین از عوارض دیگر ترشح پایین این ماده بیحوصلگی فرد است. یا وجود ماده سروتونین در بدن سبب خوشحالی و شاد بودن فرد است و اگر این میزان از حد معمول پایینتر باشد علاوه بر مشکلات افسردگی، فرد حتی نمیتواند بخوابد. یا ترشح بیش از حد تستسترون به شخص احساس شجاعت میدهد (احتمالاً ادعا میکند؛ من در اینجا و خلیفه در بغداد) اما اگر از حد معمول کمتر تولید شود، فرد دچار ترس، اضطراب و نگرانی و پرخاشگری خواهد شد؛ و …
بنابراین وقتی میگوییم تمام رفتارهای فردی و اجتماعی فرد تحت تأثیر سیستم شبه افیونی بدن است، مقصودمان کار صحیح، دقیق و درعینحال پیچیده و هوشمند این سیستم است. اگر این سیستم، مواد شبه افیونی بدن از قبیل دوپامین، سروتونین، تستسترون، انکفالین و … را به میزان لازم و متعادل تولید کند نتیجهاش آن میشود که همه چیز فرد از هوا، روابط زناشویی، رفتار و اخلاقش با همسر و فرزند و سایر اطرافیان، ورزش، خواب، کار، روابط اجتماعی و … خوب و مناسب و بلکه در حد ایده آل است. مثل کودکان؛ که سیستم شبه افیونی نابی دارند و از همین رو با همه جنبوجوشی که دارند، خستگی را نمیفهمند و در آرامش هستند و خواب و رفتار و اخلاقشان طبیعی و دور از کینه و دشمنی هستند؛ اما اگر سیستم ایکس از مکانیزم درستی برخوردار نباشد و مواد شبه افیونی را تولید نکند، ادامه حیات برای انسان غیرممکن است، اگر انسان نتواند ارتباط صحیحی با همسر و فرزند و اطرافیان خود داشته باشد و یا قادر به انجام وظایف فردی و اجتماعی خود نباشد و … این همان زندگی در جهنم و حتی بدتر از آن است؛ و در نقطه مقابل میتوان عمل صحیح سیستم ایکس را به معنای زندگی در بهشت دانست. چرا که زندگی بر اساس محبت و بر پایه مثلث عقل، عشق و ایمان بناشده است.
سیستم ایکس را میتوان یک شاهکار دانست. چراکه طبق نمونههای متعددی که در جمعیت نور وجود دارند، تعداد زیادی از کسانی که به درستی این سفر را به پایان رساندهاند، انواع بیماریها از قبیل؛ مشکلات پوستی، بیماریهای استخوان، نازایی و حتی بعضی از سرطانها را درمان نمودهاند.
چگونگی درمان و احیای سیستم ایکس:
بهترین و مفیدترین دارو برای احیای سیستم ایکس یک مصرفکننده مواد مخدر، تریاک و در حال حاضر شربت اپیوم تینکچر است که دارای دوز معین و استاندارد میباشد و در آن از ناخالصی و یا سرب که معمولاً در اپیوم( تریاک) موجود است خبری نیست. در جمعیت نور راهنما بر اساس پروتکل مشخصی و با پلههای 21 روزه جیره معینی را برای رهجو (مسافر) تعیین میکند که بر این اساس و درنهایت ظرف 10 الی 11 ماه نسبت به ترمیم و بازسازی سیستم ایکس اقدام میکند.
مهمترین وظیفه رهجو (مسافر) در این مرحله و در تمام مدت این سفر (سفر اول) سرسپردگی محض در مقابل راهنما و خوردن جیره در وقت معین است. وقتی میگوییم وقت معین یعنی اگر از وقتش به هر دلیلی حتی پنج دقیقه گذشت، دیگر حق خوردن جیره تا وعده بعدی را مگر با صلاحدید و اطلاع راهنما ندارد.
موضوع مهم دیگر خواب به موقع و سر ساعت است. چرا که مهمترین عمل برای حل مشکلات یک مصرفکننده بعد از خوردن جیره در ساعت معین و با دوز مناسب و تعیینشده، خواب به موقع و بیدار شدن است. علاوه بر این موارد، خدمت کردن و آموزش گرفتن به انجام یک سفر خوب و کامل کمک میکند.
برای آموزش گرفتن، حضور به موقع در جلسات عمومی و لژیون، گوش دادن به سیدیها و نوشتن آنها و مطالعه سایر منابع آموزشی و جزوات جمعیت، همچنین مشارکت در جلسات عمومی و مباحث استاد در لژیون و بیان نقطه نظرات و تجربیات شخصی به روند آموزشی مطلوب ما کمک خواهد کرد؛ اما تعلل، سهلانگاری و بیمسئولیتی ما در هر قسمتی میتواند سفرمان را به مخاطره بیندازد. مثلاً اگر جیره تعیینشده سروقت استفاده نشود و مسافر آن را باری به هرجهت مصرف کند، سیستم ایکسش را دزد بار خواهد آورد. وقتی شما جیره را سر ساعت مصرف میکنید، سلولهای سرباز به موقع حاضرند تا نیازهای قسمتهای مختلف بدن را بهمحض میل کردن جیره توسط شما، بگیرند و منتقل نمایند و به این ترتیب عمل ترمیم و بازسازی را در همه اعضا و جوارح و دستگاههای بدن انجام دهند. با بینظمی در ساعات مصرف این خاصیت ترمیم و بازسازی از آنها گرفته میشود که در نحوه عمل و چرخش چاکراهها نیز اثر میگذارد و ایجاد مشکل میکند، از همین رو اصطلاح سیستم ایکس دزد را برای بینظمی در مصرف جیره مطرح میکنند. از سوی دیگر گریز زدن در سفر، یا مصرف میان وعده و … همین بلا را بر سر سیستم ایکس میآورد. اینگونه عمل کردن در سفر ایکس مصداق همان ضربالمثل معروف که میگوید: ” دزد حاضر و بز حاضر” میشود که درنتیجه سیستم ایکس نخواهد توانست بازسازی و ترمیم شود.
در این مسیر انجام کارهای ارزشی کمک زیادی به انسان میکند. همین که انسان دروغ نگوید، آشغال را در محیط پیرامون و طبیعت رها نکند، به دیگران در حد وسع و توان خدمت و کمک نماید (عمل سالم) و … به این ترتیب در مسیر ارزشها قدم گذاشته است. انجام اعمال ارزشی آن قدر مهم است که ما بارها در جامعه به افرادی برخورد کردهایم که علیرغم اینکه مصرفکننده هیچ ماده مخدری نیستند، ولی از تعادل لازم برخوردار نیستند و شرایط نرمالی ندارند. بروز اینگونه ناهنجاریها، ناشی از انجام اعمال ضد ارزشی و تخریب هاله تابان افراد است. کارها و اعمال ضد ارزشی سطح تولید مواد شبه افیونی بدن توسط سیستم ایکس را پایین میآورد. در نقطه مقابل انجام کارهای ارزشی و ارتباط بیشتر با قدرت مطلق و صحبت کردن و خلوت نمودن با خداوند به ما بهعنوان مسافر کمک میکند تا از سطح انرژی بالاتری برخوردار باشیم و به آرامش واقعی برسیم.
سؤال: حالا چه باید کرد؟ درست کردن اینها و یا به عبارتی، درمان اعتیاد چقدر زمان میخواهد؟
جواب: اینکه چه باید کرد سؤالی است که بایستی با مطالعه کتاب رهایی از منطقه 19 درجه بالایی آتش و جزوات و مقالات علمی جمعیت نور پاسخ آن را بیابید و اما زمان آن حداقل 10 ماه است تا سیستم تولید کننده مخدرهای طبیعی یا درونی یا ایکس راه اندازی شود و مثلث درمان اعتیاد یعنی جسم، روان و جهانبینی در کنار یکدیگر و به کمک یکدیگر به تعادل برسند.
بهطور کلی دستگاه عصبی انسان را به دو بخش تقسیم میکنند. اعصاب مرکزی و اعصاب محیطی، اعصاب مرکزی با CNS شامل مغز و نخاع است. مراکز فرماندهی و کانالهای مهم ارتباطی جسم انسان در این بخش متمرکز است.
از آنجایی که این بخشها یعنی مغز و نخاع اگر آسیب ببینند دیگر ترمیم و بازسازی نمیشوند، بنابراین شدیداً از آنها محافظت میشود، مغز در محفظه استخوانی بسیار محکمی تحت عنوان جمجمه محافظت میشود، نخاع نیز در کانالی که از وسط ستون فقرات عبور میکند نگهداری و محافظت میشود، این محافظت شدید از نخاع برای این است که آسیب نبیند، زیرا خدای نکرده اگر آسیب ببیند انسان فلج میشود و ترمیم هم نمیشود.
اعصاب محیطی به تمامی رشتههای عصبی گفته میشود که از نخاع جدا میشوند و تمامی بدن را در بر میگیرند و در همه جا هستند و کار آنها انتقال پیامها از مغز و نخاع به تمام اعضای بدن و همینطور برگشت پیامها از اعضا به نخاع و مغز.
این رشتههای عصبی از سلولهایی تشکیل شدهاند که به آنها نورون گفته میشود. نورونها تشکیل دهنده و به و جود آورنده رشتههای عصبی هستند. این نورونها برای اینکه یکدیگر را خبر کنند و یا پیامی را به نورون کناری برسانند، فکر میکنید چه کاری میکنند؟
این سؤال مهمی است که آنها با توجه به این که از هم جدا هستند چگونه به یکدیگر پیام میدهند و یکدیگر را خبر میکنند. آنها برای این کار یک سری مواد شیمایی از خود ترشح میکنند که این مواد در فضای بین سیناپسی یا همان فاصله بین نورونها حرکت میکنند و از نورونی به نورون دیگر میرسند. نورون بعدی این مواد را جذب میکند و در واقع پیام را در یافت میکند. به این مواد در اصطلاح پزشکی نوروترانسمیتر یا ناقل عصبی یا واسطه شیمایی گفته میشود. اگر به مفهوم واژه انگلیسی نوروترانسمیتر neurotransmitter دقت کنید کاملاً متوجه میشوید که از دو واژه نورون و ترانسمیتر به معنی حامل عصبی تشکیل شده است. همین نوروترانسمیتر ها یا مواد شیمیایی هستند که در بین نورونها یا فضای بین سیناپسی حرکت میکنند و پیامها را از نورونی به نورون دیگر منتقل میکنند، بنابراین، این مواد در تمام بخشهای بدن وجود دارند و ترشح میشوند و نمیتوانیم بگوییم که غده یا غدد خاصی وجود دارند که این مواد را تولید میکنند، هر چند در بسیاری از غدد نیز ممکن است تولید شوند اما مرکزیت آن در دستگاه عصبی است؛ بنابراین مخدرهای طبیعی یا مواد شبه افیونی در دستگاه عصبی و در دستگاه هورمونی تولید و ترشح میشوند.
شکل سلول عصبی یا نورون شبیه یک درخت است، به شاخ و برگهای آن دندریت و به تنه آن آکسون میگویند، جایی که دندیرت ها از آنجا منشعب میشوند را جسم سلولی میگویند.
محلی که دندریتها یا شاخ و برگهای نورونها به هم کمترین فاصله را دارند، سیناپس میگویند. مواد شبه افیونی از انتهای آکسون یک نورون ترشح میشوند و توسط دندریتهای نورون دیگر دریافت میشوند. انتقال پیام از یک نورون به نورون دیگر همین طور ادامه مییابد تا به مغز برسد و یا از مغز به اعضای بدن برسد.
جالب است بدانید که فعل و انفعالاتی که در نورونها با دریافت پیامهای شیمایی روی میدهد، الکتریکی است و بهطور کلی گفته میشود که انتقال پیامها در دستگاه عصبی فرایندی الکتروشیمیایی است.
بعضی از مخدرهای طبیعی مثل ضد دردهای قوی چون دینورفین و همینطور انکفالین ها و اندورفینها سرعت انتقال پیامها را در دستگاه عصبی کاهش میدهند و به همین دلیل به آنها واسطههای مهاری میگویند.
بعضی دیگر از مخدرهای طبیعی سرعت انتقال پیامها را در دستگاه عصبی افزایش میدهند. مواد مخدر نیز حسب شباهتی که به مواد شبه افیونی یا مخدرهای طبیعی بدن دارند به همین شکل عمل میکنند.
موضوع مهم دیگری که در مبحث سیستم ایکس مطرح میشود، این است که دامنه تأثیرات و نقش حیاتی این مواد در فیزیولوژی و تعادل ما بسیار بیشتر و فراتر از آن چیزی است که ما تصور میکنیم.
حقیقاتا نمیتوان بخشی از عملکرد جسمی یا روانی و جهان بینی ما را نام برد که تحت تأثیر عملکرد این مواد نباشد. گوارش ما، شادی و ناراحتی ما، آرامش ما، اضطراب ما، هیجان، شادی و غم و اندوه ما، امید و ناامیدی ما، افسردگی و سرزندگی ما، تفکرات منفی و مثبت ما، خوش بینی و بدبینی ما، حالت چشم و موهای ما، رنگ چهره و پوست ما، پرخوابی و بیخوابی ما، مسائل زناشویی ما در انزال سریع و یا دیر، عشق و محبت ما، دوست داشتن و نفرت ما، صحبت کردن ما، روان صحبت کردن و یا بعضی وقتها لکنت زبان ما، کم رویی و پررویی ما، فهم سریع و یا کند ما، هوشیاری و یا کند ذهنی ما، همه و همه تحت تأثیر این مواد قرار دارند.
حقیقاتا باور کردنی نیست، برای همین است که جمعیت نور که خود پیشگام و جلودار علم نورولوژی درمان اعتیاد میباشد در بیان و معرفی این سیستم از واژه X استفاده مینماید، متخصصین این رشته، یعنی نورولوژی و همین طور متخصصان درمان اعتیاد هنوز چشم و گوششان به روی اثرات شگفت انگیز این مواد بسته است و آن طور که باید باز نشده است و نمیدانند که در درمان اعتیاد، مهمترین مسئله همین است. درمان اعتیاد هرگز اتفاق نمیافتد و مصرف کننده مواد مخدر هرگز به رهایی حقیقی نمیرسد، مگر این سیستم بهطور کامل راه اندازی شود، متخصصان اعتیاد در دنیا هنوز نمیدانند که قطع ناگهانی مصرف مواد مخدر بدون جایگزین مناسب چنان ضربهای به عملکرد این سیستم وارد مینماید که شخص تا ابدالدهر از عدم تعادل تمامی بخشهای شهر وجودی خود رنج میبرد. ما در جمعیت نور به تجربه دانستیم که بهترین دارویی که شرایط مناسب را جهت راه اندازی کامل این سیستم در بیماری اعتیاد فراهم مینماید، ا اپیوم یا اپیوم تینکچر Opium & Opium tincture با علامت اختصاری OT است.
بعد از درمان اعتیاد، فیزیولوژی سالم، یا به عبارتی جسم سالم همراه با ورزش و تفکرات سالم در عملکرد مطلوب سیستم تولید کننده مواد شبه افیونی نقش بسیار بسزایی دارند؛ به عبارت دیگر عملکرد سیستم ایکس تابع دو پارامتر یا عامل باسیم یا بیسیم است. باسیم، منظور سیستم تولید کننده مخدرهای طبیعی در دستگاه عصبی و هورمونی است که با سلامت جسمی، تغذیه، خواب و ورزش مناسب به حداکثر کارایی میرسد. منظور از عامل بیسیم نیز تفکرات و اندیشه ماست به این صورت که افکار مثبت و عملکرد مثبت ما و دوری از ضد ارزشها چه در فکر و چه در عمل، باعث تقویت این سیستم میشود و بالعکس افکار و اعمال منفی و ضد ارزش باعث تضعیف این سیستم میشود.
در متد درمانی جمعیت نور B.M.T، افرادی که تحت درمان اعتیاد قرار میگیرند با پایان سفر اول و ورود به سفر دوم، سیستم ایکس یا تولید کننده مخدرهای طبیعی بدن آنها در سلامت کامل و با حداکثر کارایی خواهد بود.
تهیه و تنظیم: گروه کاوشگرانِ جمعیت احیای انسانی نور سینا
مورخ : نه مهرماه 1399