بسم الله الرحمن الرحیم
حکم عقل درجسم یا شهر وجودی
خداوند هستی را برپایه اضداد بنا کردتا کسب دانایی برای انسان امکان پذیر باشدو بتواند با اختیار درمسیرتکامل قدم نهاده و درادامه و حرکت باحالی خوش به مکانی بازگردد که از آن انشعاب یافته است .
غیر از خداوند که ضدی ندارد و ذات وی پنهان ، اما از روی تجلی اش که همانا هستی است قابل فهم و درک است ، ظهور و بروز هستی به واسطه اضداد امکانپذیر و در واقع رکن اساسی شناخت ، فهم ، درک و معلم اول بشر میباشد .
پس به ضد نور دانستی تو نور ضدرا مینماید در صدور
نور حق را نیست ضدی در وجود تا به ضد اورا توان پیدا نمود
اما این تضاد در هستی و موجودات آن در در ظاهر است و در باطن یکی هستند و تقویت کننده یکدیگر :
آب و آتش بین و باد و خاک را دشمنان چون دوستان آمیخته
گرچه کژ بازند و ضدان اند لیک همچو تیرند و کمان آمیخته
معمار بزرگ به جهت یافتن ، دانستن ، فهم و درک کردن هستی و ارتباط با دنیای درون و بیرون ابزاری را نیز دراختیار انسان و سایر موجودات قرار داد که نام آن « حس » است .
در تعریف حس آمده که : حس اولین نیروی بکارگیری عقل است .
به طور مثال زمانی که احساس گرسنگی شود ، عقل به کار افتاده و به جهت رفع آن اقدام میشود .
حس ها به دو بخش حس های درونی و بیرونی تقسیم و با قابلیت فرستندگی و گیرندگی ، وظیفه دریافت و جمع آوری اطلاعات از دنیای درون و بیرون را دارند . همانند دریافت حسی از دیدن غروب آفتاب و یا ارسال حس محبت و عصبانیت به دیگری . کیفیت و صحت دریافت و یا ارسال « حس پالودگی » و « ناپالودگی حس » ، دانایی و میزان آن و پیشینه در تاثیرگزاری در اشخاص از اهمیت بالایی برخوردار است .
اطلاعات دریافت شده پس از ترجمه توسط مغز به بخش های دیگری که همان عقل است منتقل میشود . عقل که از آن به عنوان پیامبر درون و سنگ محک و سنجش یاد میشود ، دارای فر اهورایی است و همانند ترازو عمل میکند و خوراکش دانایی است و همینطور وظیفه فهم ، درک و برداشت ، تصمیم گیری و صدور فرمان نیز به عهده عقل است .
عقل هیچگاه اشتباه نمیکند مگر بواسطه دریافت اطلاعات غلط و ناکافی بواسطه حس آلوده و یا درگیر شدن با امیال و خواسته های نا معقول که به جهت رسیدن به خواسته های خود با وارونه جلوه دادن مسائل و یا زیبا نشان دادن زشتیها سعی در به اشتباه انداختن فرمانده بزرگ ( عقل ) را دارد .
جان بابا گویدت ابلیس هین تا بدم بفریبدت دیو لعین
اینچنین تلبیس با بابات کرد آدمی را این سیه رخ مات کرد
همانطور که گفته شد عقل همانند ترازوست ، پس برای ترازو فرقی نمیکند که چه چیزی را با آن مورد سنجش قرار دهند . طلا ، خاک ، خیر یا شر
و نتیجه حاصل از این سنجش نشانگر توان عقل در برخورد ، تصمیم گیری و حل مسائل پیش رو خواهد بود .
هم ترازو را ترازو راست کرد هم ترازو را ترازو کاست کرد
از آنجا که ترازو برای سنجش نیاز به دو کفه دارد فلسفه وجود اضداد نیز معنا پیدا میکند و در واقع انسان زمانی چیز درستی را میپذیرد که غلط ها را تجربه کرده باشد و همچنین فلسفه عملکرد عقل در دو جهت ارزشها و ضد ارزشها است .
هرجنس دانایی که از طریق حس به عقل داده شود ، آن را با دانایی موجود سنجیده ، فهم ، درک ، برداشت ، تصمیم گیری کرده و فرمان صادر میکند. به هرمیزان که حس آلوده باشد درگیری و کشمکش عقل و نیز سالم و یا ناسالم بودن نتیجه حاصل از صدور فرمان شدت و ضعف پیدا خواهد کرد .
درمورد رسیدن به نتیجه نا سالم و از آنجا که همه ملزم به اجرای فرمان عقل هستند ، امیال و نیکی ها نیز قربانی خواهند شد و گویی تر و خشک با هم میسوزند . همانند دانش مصرف الکل و مواد مخدر که بواسطه آن حس های آلوده و اطلاعات نادرست به عقل داده شده ، که این منجر به غرق شدن فرد در تاریکی و دور شدن از ارزش ها و بالعکس دانایی درمان در جمعیت نور پالودگی حس ها ، دورشدن از تاریکی و باعث رفتن به سمت روشنایی و حال خوش میشود .
اختیار یکی از بزرگترین موهبت های خداوند به انسان و عقل حافظ آن از سوی بزرگترین دشمن انسان ، که جهل و نادانی خودش است مورد حمله قرار گرفته و عقل نیز به بسان فرمانده جنگی ، برای غلبه بر دشمن نیاز به اطلاعات دارد که اگر این اطلاعات به شکل درست و کامل در اختیارش قرار بگیرد به پیروزی اش خواهد انجامید .
از آنجا که هر تصمیم گیری عقل منجر به نتیجه ای چه در جهت خیر یا شر ، تاریکی یا روشنائی خواهد شد که در ادامه عدالت اجرا و تقدیر نیز رقم خواهد خورد ، با تفکر میتوان فهمید که خوراک عقل که همان دانایی است بواسطه چه حسی ( آلوده یا نا پالوده ) تحت کدامین امیال و از چه منابعی تامین شده است .
نتیجه گیری
هنگامی که به نتیجه ناسالم رسیدیم وقت آن است در صدد رفع نواقص برآمده ، خوراک سالم به عقل داده و فرماندهی مطلق را به عقل باز گردانیم که این امر را به زیبایی تمام در جمعیت نور می بینیم و روش آن را فرا میگیریم .
ازهمه اوهام و تصویرات دور نور نور نور نور نور نور
با تشکر
تهیه و تنظیم : مسافر مهدی
مورخ : 1399/9/22