هر آنچه که در عالم هستی وجود دارد حقیقت و باطنی دارد، زیرا دنیا تنزل یافته ی عوالم بالا است و هر چه در عالم هستی است نمونه بارز عالم معناست. از کتاب، رهایی از منطقه 19 درجه بالای آتش (ص100)
موضوع ما انسان است و صور پنهان و صور آشکار انسان . موضوع اینه که این انسان و صور آشکار و صور پنهان انسان که ما میخواهیم یاد بگیریم به درد چی میخورد ، چون ما در جمعیت نور نه فیلسوف هستیم و نه فلسفه میبافیم و نه درس عرفان میدهیم . ما دروسی را که میدهیم میخواهیم ببینیم کاربردی به درد ما میخورد یا نمیخورد. ما میخواهیم مطالبی را فرابگیریم که در زندگی روزمره خود بکار ببریم. میخواهیم به این دلیل روی صور پنهان و آشکار انسان کار کنیم که ببینیم به درد ما میخورد یا نمیخورد . چون انسان دو بخش است ، یکی اشکار و یکی پنهان ، آشکار آن چیزی هست که ما رویت میکنیم و قابل دیدن است ولی صور پنهان قابل دیدن نیست. ما میتوانیم بگوییم که صور پنهان را چون نمیبینیم اصلاً قبول نداریم. حالا اگر یک در میلیون صور پنهان بود آن وقت چی ؟!
اگر صور پنهان و آشکار برای ما مشخص بشود و محرز بشود ، میدانید چه فوایدی دارد، یعنی تمام علوم انسانی کاملاً دگرگون میشود ، چه روانشناسی ، چه پزشکی ، فیزولوژی و … چون ما تا حالا یک پارامتری را در نظر نمیگرفتیم و حالا ممکن است وجود داشته باشد .
وقتی اعتقاد داریم دنیای پس از مرگ هست یا نیست ، ما دارای روح یا نفس هستیم یا نیستیم ، فرق چیه؟ ممکن است بگوییم فرق چندانی دارد ، همه ما دینی داریم و همه به آن احترام میگذاریم ، ولی ما در اینجا مسئله دین و عرفان و مذهب را درس نمیدهیم ، چون خود من نه عارف هستم ، نه صوفی هستم.
یک مثالی میزنیم که برای همه مسئله صور پنهان روشن تر شود.
اگر خانه یا باغی را 5 روز در اختیار شما بگذارند، زیاد به این خانه توجه نمیکنید ، اما اگر گفتند برای همیشه این خانه یا باغ برای شما باشد، یک مرتبه زاویه دید شما عوض میشود و تمام تفکرات شما تغییر میکند. مثلا اگر یکی ازدیوار های آن خانه یا باغ در حال خراب شدن و یا زنگ زدن لوله ها و غیره است شما در پی تغییر و تعمیر آنها اقدام میکنید.
حالا اگر به ما بگویند شما در این جهان چند روزی زندگی میکنید و از بین میروید، این مثل این میماند که بگویند این خانه چند روز مال توست . ولی اگر بدانیم که ما مرگ نداریم، با مرگ تغییر فاز میدهیم و وارد جهان دیگری میشویم، باز زنده هستیم، کالبدمان از بین میرود ولی روح و نفس ما جاودانه هست. خوب طبیعتاً دیدگاه ما نسبت به زندگی فرق میکند و ما زندگی رو جور دیگری میبینیم ، دیگه این جور نمیبینیم که بگوییم قرار است که جسم ما را موریانهها بخورند ، پس بزار سالم به خاک نروم . بنابراین است که ما در مورد صور پنهان در جمعیت کار میکنیم، در خصوص نفس کار میکنیم ، روح اینطور است ، عقل اینطور است، حواس ما این جور است، ما پنج حس ظاهر و باطن داریم و به همین صورت تقسیم بندی میکنیم و میرویم جلو .
حالا اگر در ادامه معتقد باشیم یا نباشیم این تعیین کننده است. اگر معتقد نباشیم که هیچ، ولی اگر معتقد شدیم باز ما در سر دو راهی قرار میگیریم و یک شکافی ایجاد میشود، یکسری از این مسائل و دانستنها سعی میکنیم استفاده کنیم یعنی مورد استفاده ما قرار بگیرد.
مورد استفاده ما در تفکرات و جهانبینی و دیدگاه خودمان قرار بگیرد و ما را به یک آرامش و آسایش برساند ، این یک دیدگاه ماست .
دیدگاه بعدی در روانشناسی و روانپزشکی میتواند یک تغییر بنیادی ایجاد کند ، در سیستم پزشکی ، در جامعهشناسی تعلیم و تربیت هم میتواند ایجاد کند ، میتواند ما را به یک عدالت اجتماعی برساند ، میتواند از مرتکب شدن به کارهای ضد ارزشی و خطاها جلوگیری کند.
که تمام علما و ادیان روی این موضوع کار میکردند ، یک قسمت دیگر هم است که باعث است باعث انحراف ما شود ، که هم میتواند باعث یکسری منافع بشود و یکسری خرافات ، کج فهمی ، کلاهبرداری و کلاشی شود .
هرکس به صور پنهان و آشکار آشنایی پیدا کرد ، همیشه باعث خوشبختی نمیشود ، ممکن است باعث تباهی و نابودی شود .
آنجا که گفتیم اگر ظرفیت حاصل نشود ، ایجاد تخریب میکند ، راجع به همین است . اگر بشناسیم و بتوانیم خوب استفاده کنیم مورد استفاده قرار میگیرد و برعکس هم همین طور .
یک انبوهی از خرافات ایجاد میکند، باعث کلاهبرداری ، کلاشی و باعث میشود که انسانهای ساده لوح را سر کار بگذارند و از آنها سوء استفاده کنند، باعث حقه بازی میشود، که نمونههای باز و معمولی آن همان جادوگری، رمالی و احضار روح و هزاران هزار فرقهها و گروههای متعدد که همه آنها انسان را میخواهند به بهشت برین و بالاترین نقطه ببرند ولی انسان به پایین ترین نقطه میرسد.
اگر صور پنهانی باشد و انسان پس از مرگ بقاء داشته باشد ، پس باید جهان دیگری هم باشد ، صور پنهان انسان بدون جهانهای دیگر معنی ندارد، اگر بگوییم صور پنهان انسان که نماینده و سردستهاش نفس است و نفس بقاء دارد ، وقتی ما مردیم ، پس نفس باید در یک جا سکونت اختیار کند ، باید به حیاتش ادامه بدهد ، پس دنیای دیگری هست ، دنیای دیگری کی هست ، همین الآن است ، کسانی که میمیرند وارد جهان دیگری میشوند.
پس اگر آنها باشند که به عنوان انسان باشند ، پس موجودات دیگری هم وجود دارند ، البته انسان هم از ناره … به صورت تمثیل موجوداتی مثل اجنه ، فرشتگان .. پس اگر وجود دارند صاحب یکسری اختیارات هستند ، پس میتوانند مداخله هم بکنند ، دستهای آسمانی فقط القاء افکار را انجام میدهد ، بقیه آن با خود انسان است ، پس اگر آنها هم وجود داشته باشند ، آنها میتوانند القاء و الهام بکنند . و نفس و ما سواها و فالهمها فجورها و تقواها ، وقتی که صور پنهان انسان را داریم ، همان جور که در جو زمین لایه ازن وجود دارد و این جو باعث میشود که خیلی از سنگها و مضررات وارد زمین نشوند و این لایه ازن از اینها جلوگیری میکند .
پس اگر معتقد باشیم که نفس در جهان دیگری به حیات خودش ادامه میدهد ، فالهمها فجورها و تقواها ، هم هست ، پس جن هم وجود دارد ، شیاطین و ارواح خبیث هم ، خوب و بد همه هستند ، برای ایجاد آزار و اذیت برای انسان نشود ، انسان یک حریمی دارد ، یک چیزی دور انسان هست ، بنام هاله .. مانند یک تخممرغ است ، با دستگاههای مختلف هم قابل اندازهگیری هست ، برگ درخت هم یک هاله دارد ، همه چیز هاله دارد…
این هاله محافظ ماست ، این هاله نمیگذارد که همه امواج و القاء وارد شود ، الهام خیلی قشنگ کار میکند ، الهام درست مثل ریموت تلویزیون است ، شما خود تون هم متوجه نمی شید که چگونه تحت تأثیر الهام قرار میگیرید ، اون لایهای که دور تا دور انسان است ، اون افرادی که افکار پریشان دارند ، هالهشان سوراخسوراخ است . درحالیکه من سالها پیش از معلم خودم پرسیدم که هاله من چه رنگی است، گفت هاله تو را غبار گرفته، گفتم کجاش، گفت : تمامشو … وقتی هاله خیلی خراب باشد (لایه ازن) انواع و اقسام کابوسها و القائات ، ترسها هست، ما در متد B M T و کارگاه های آموزشی که کار میکنیم ، داریم این سوراخهای این لایه ازون آدم را ترمیم میکنیم ، برای همین است که مصرف کنندگان شیشه و بیماران روانی دائماً جیغ میزنند ، توهم میزنند و … برای این است که لایه ازون آنها سوراخسوراخ است .
لایه ازون زمین وقتی کمی خراب میشود، تمام شرایط جوی زمین به هم میریزد، پس اگر لایه ازون انسان سوراخ شود، بیچاره میشویم ، اکثر خوابها را که میبینیم ، القائات و … است. حالا علم اینها را قبول کند یا نکند ، مشکل است . برای همین میبینیم که یک علم متوقف ماند ، از چند قرن پیش ما یک چنین چیزی و دانشمند و متفکری نداشتیم که این چیزها را باز کند ، یکسری عارف و مردان خدا که دارای کشف و شهود بودند ، سرشون در لاک خودشان بود و اصلاً انتشار ندادند اطلاعاتشون رو ، اینها باهم وصلت نکردند و اطلاعاتشون رو بایستی باهم بدهد ، باید ببینیم که اطلاعات کشف و شهود چیست ، خوب این کشف و شهود رو که باهم ارتباط بدهیم ، میبینیم که دروازهای به روی ما بازخواهد شد که معالجه انواع و اقسام بیماریها باشد ، پس اینها هست .
قل اعوذ و به رب الفلق ، فلق یعنی شکافتند ، پناه میبرم به پروردگار یا استاد یا رب شکافنده ، که همه ما میشویم شکافنده صبحگاهان ، چون شب تاریک است نور که میآید تاریکی را میشکافد و میشود شکافنده ، یک معنی آن میشود شکافنده گندم ، گردو را میشکافد ، هاله را میشکافد فلق ، من شر ما خلق و من شر نفاسات فی العقد و الی آخر ، پس از هاله است و ممکن است خیلی سوراخسوراخ باشد ،
پس میبینیم که ما رفتیم در یکسری از بیماریها ، پس این موجودات هم باید باشند ، بعضی انسانها ممکن است این موجودات را به کار بگیرند به عنوان دعانویسی ، جادوگری … آیا اینها وجود دارد ، آیا همه اینها که این کار را بلد هستند ، نه 99نفر از 100 نفر بلد نیستند فقط پولی میگیرند و کلاهبرداری میکنند. فردی گفت فرق دعا نویسان و جادوگران با آدمهای معمولی چیه ؟ اینکه دعانویسا اگر صدتا دروغ بگویند و یک دونه آن راست باشه همه باور میکنند ، ولی آدمهای معمولی صد تا راست میگویند وقتی یک دروغ میگویند یقه آنها را میگیریم.
حالا باید چکار کرد ، باید مداخله کرد ، باید ما هم برویم جادو کنیم ، نه ما وارد این بازی نشویم. اگر بخواهیم برویم باطل کنیم وارد بازی شدهایم ، باید صبر کنیم تا خداوند خودش قضیه را حل کند، پس هرکی گفت توی زندگیت یا فالت ، طالع بینی و … باور نکنیم.
بنابراین مقابل این داستانها هیچ کاری نکنیم و بعهده خداوند بگذاریم تا از بین برود. جادوگران کارشون مثل مطربهاست ، آنها چند ساعتی ما را مشغول میکنند .
پس میبینیم که دانستن صور آشکار و پنهان ، همانطور که مزایائی دارد ، تخریبهای وحشتناکی هم دارد.
پس اگر صور پنهانی باشد یا نفسی باشد ، جسم ما حکم یک خانه ای را دارد ، مثل ماشین که رانندهاش نفس ماست ، جسم ما مثل خانه ماست که نفس ما در آن سکنی دارد و این نفس میآید در این خانه حیات و زندگی دارد. ( لااقسم بهذا البد) ، شهر وجودی، بلد جسم انسان است. هرچیزی که میگویم این یک برداشت و من منکر برداشتهای دیگران نیستم. پس بلد میتواند جسم هم باشد ، (لااقسم بهذا البد وانت حلُ بهذا البلد) قسم نمیخورم به این شهر و تو حلول کردی در آن شهر. نمیگوید تو در آن زندگی کردی میگوید تو در آن حلول کردی ( روح در جسم حلول میکند)، پس ما یک شهری داریم که در آن زندگی میکنیم. اگر این هاله ما ( لایه ازون ) سوراخ باشد ، کس دیگری هم میتواند در این شهر زندگی کند و آن را از ما بگیرد. در فیلمها هم میبینیم .
جسم ما انرژی خودش رو از کجا میگیرد، از مواد غذائی و ویتامینها ، خوب نفس ما از چی میگیرد ، بدون انرژی که نمیشود .هم خودش از یک سیستم خاصیه و هم انرژیش از یک سیستم خاصیه ، اصلاً در یک سیستم خاص خودش وجود دارد. بعد این دو تا جسم و نفس ، یا جسم و روح ، باهم نقاط و اشتراکاتی دارند که در موقع مرگ از هم جدا میشوند، در بدن ما 7 چاکرا وجود دارد که اینها مراکز انرژی بدن هستند. مثلاً یکی از این چاکراها مرکز انرژی هست که مربوط به دستگاه گوارشه ، یکی مربوط به عشقه، یکی مربوطه به قلب و … ، این انرژی را از کجا میگیرند ، ما می گوئیم از هستی و کائنات میگیرند. این انرژی چی هست؟ جنس چیه ؟ آخه انرژی برای ما معنی دارد، انرژی جنبشی ، پتانسیل ، هسته و … این انرژی چیه و جنسش چیه؟ خود انرژی یعنی چه از نظر فیزیک ؟ یعنی نیرو ضرب در جابجائی … مثل جابجا کردن یک لیوان آب از روی میز، و این جابجائی میشود انرژی … پس انرژی یک نیروست ، این نیرو چی هست ، از کجا میآید ؟ این انرژی صد درصد هست …
خوب حالا انسانها به طور طبیعی انرژیها را میگیرند و صرف میکنند ، پس انرژی در طبیعت و کائنات هست. این انرژی کاذبه ؟ ما اصلاً انرژی کاذب نداریم … ولی از گوشت و پوست و استخوان من خارج میشود، انرژی که من باید ضرب یکهفته مصرف کنم ، در عرض یک روز مصرف میکنم پس انرژی حقیقیه ….
انرژی مثبت یا منفیه ؟ آیا میتوانیم بگوییم هرچی انرژی هست ، انرژی مثبته ؟ انرژی اگر تحت کنترل باشه انرژی مثبته ، اگر تحت مهار و کنترل نباشه ، انرژی مخربه …
انرژی هسته ای میآید تحت کنترل قرار میگیرد ، نیروگاههای برق که در همه جا موجوده ، انرژی از کنترل خارج می شه و نمیتوان آن را کنترل کرد و باعث مرگ انسانها میشود.
بمب اتمی یک نوع انرژیه ، در نیروگاه برق هم یک نوع انرژیه …
دینامیت میگذاریم کوه را سوراخ میکنیم ، یک نوع انرژی هست و خانهها را ویران میکنیم و این هم یک نوع انرژی هست .
انرژی باد ، تبدیل میشود به برق و اگر تحت کنترل نباشد طوفان به پا میکند.
نوع آن و استفاده کنندهاش فرق میکند . انرژی آفتاب میخورد به یک گیاه خاره و بوته است . میخورد به یک گیاه میشود گل رز و گلایل ، میخورد به یک درخت میشود میوه شیرین ، میخورد به درختی میشود میوه تلخ حنزل …
آفتاب انرژیاش میخورد به یک حیوان میشود مار زهرآگین ، همان آفتاب میخورد به یک حیوان میشود بلبل … پس اینها بستگی دارد که ما چگونه و چطور استفاده کنیم .
شما اگر بخواهید از انرژی اتمی استفاده کنید ، بسیار خوب است ، چقدر باید متخصص باشید؟ آیا شما میتوانید ظرف مدت 6 ماه دوره این ببینید که بتوانید یک نیروگاه هسته ای مدیریت کنید یا … انرژی باد رو کنترل کنید. …
پس این انرژیها در طبیعت و کائنات وجود دارند و هیچ شکی در آنها نیست و انرژی کاذب هم نداریم.
پس انرژی میتواند مثبت باشد یا منفی .
بنابراین انرژی وجود دارد، ما یک واسطه و رابطه میخواهیم که انرژی را بگیرد و هزینه کند . یک واسطه که انرژی را از نیروگاه بگیرد و تبدیل به برق کند .
اگر واسطه درست نباشد یا نتواند خوب انرژی را تبدیل کند ، ایجاد مشکل میکند.
اولین چیزی که به وزن برداران آموزش می دهند این است که در موقع پایین آوردن، وزنه، چگونه وزنه را رها کنند ، اگر بلد نباشد وزنه به سر یا کمر خودش میخورد و داغون میشود. این انرژی نبایستی به خودمان لطمه بزند .
ما از انرژی بخار استفاده میکنیم ، ولی ما بایستی مواظب باشیم و بلد باشیم که از آن استفاده کنیم و به ما لطمه نخورد.
پس اگر میخواهیم بیائیم روی انرژی ، باید آموزش لازم فرد در مورد استفاده از انرژی کاملا داشته باشد.
در مسائل دیگر هم همین طور هست (صوفی ، طالع بینی و … ) ، باید اطلاعات کامل و جامع و استاد داشته باشد که او را هدایت کند و این یک روزه و دو روزه نمیشود که شما بشوید استاد معنویات …
در مسائل مادی بایستی کلی زمان صرف شود ، ولی مسائل معنوی که میرسد همه خیال میکنند که میشود ظرف 40 روز به اسرار کائنات پی برد .
حالا موضوعی که در موردش صحبت میکنیم ، همین مسئله انرژی درمانی است که در موردش صحبت میکنیم.
در بدن هم انرژیها هست ، در آن تردید نداریم ، این چاکراها و سیستمها بر اثر انرژی کار میکنند ، در قالبهای مثالی انسان شاید هزاران هزار کانال انرژی وجود دارد ، شاید صدها کانال انرژی واقعی وجود داشته باشد ، بعد میآید کم میشود به 3 تا کانال رودخانه میرسد ، در بدن ما این رودخانههای انرژی در جریان هست.
در کائنات پر از انرژی هست ، در بدن ما هم هزاران هزار رودخانه و کانال انرژی وجود دارد .
حالا وقتی بخواهیم روی انسان عمل کنیم، انرژی بالا هست، میخواهیم بگیریم ، حالا ما یک رابط میخواهیم انرژی را بگیرد و به شخص دیگری انتقال بدهد ، به یک مثلث ختم میشود ، قائده انرژی وجود دارد ، یک ضلع مثلث گیرنده انرژی و ضلع دیگر دهنده انرژی ، انرژی ای هست که ما اصلاً جنس و رنگ و بوی آن را نمیدانیم . جریانها و کانالهای انرژی که در بدن در جریان است (چشمههای جوشان انرژی ) آنها را هم ما نمیبینیم. ما رفتهایم یک دوره ای دیدهایم و چهارتا کلاس پشت سر گذاشتهایم ، بعد از گذشت 3 یا 4 تا از این کلاسها شدیم مستر یا رئیس یا استاد ، شما هر چی در مسائل فیزیکی یا جهانی میخواهید عمل کنید، اگر یکسال وقت میبرد ، وقتی میخواهید برویم روی صورپنهان صدسال وقت میبرد .
همه ما قبول داریم در بدن انرژی هست ، ولی تو چطور میخواهیم بگیری و چطور میخواهی به دیگران بدهی.
آیا امکان این نیست که اگر خودمان را در اختیار این افراد قرار دهیم ، در ما تخریب بیشتری ایجاد کند!
همین طور بخواب من دستم رو بکشم روی کمرت یا سرت ، چیکار می خواد بکنه ، باید این انرژی رو از یکجا بگیرم و بدم . حالا فرض کنیم که کائنات مجانی میدهد و هرچند که کائنات از همه اقتصاددان تره و به هرکس به اندازه ظرفش میدهد ، پس این انرژی حساب شده است . پس کسی که میگیرد ، ممکن است در سیستم فیزیولوژی ما مداخله کند و در آنها تخریب ایجاد کند و قوزی بالای قوز ما بگذارد .
همه چیز هست ، ولی حساب کتاب داره ، بعد حالا اینکه در بدن ما ممکن است این تخریبها را ایجاد کنه ، ولی بالاترین تخریبی که دارد و من واقعاً دلم میسوزد ، خود این افراد است که میخواهند انرژی درمانی کنند ، ممکن است کانال برعکس شود ، چون همه چیز مجهوله … چون نمی دونه ممکنه معکوس به شه، ممکنه یکی وبا داره ، باید وبا را بلد باشی ، اگر بلد نباشی وبا بر میگردد به خودت … اگر بخواهی بری جنی رو از وجود کسی خارج کنی ، باید بلد باشی اگر بلد نباشی جن وارد بدن خودت میشود.
شاید یک استادی باشد که استخوان خرد کرده باشد و بعد از سالها یک چیزهائی بلد باشد ، اونها هم به این جهت است که خداوند اجازه میدهد این افراد به این نیروها دست پیدا کنند که انسانها بدانند که چنین نیروهائی هست. و به خاطر اینکه به ما نشان بدهند که مجهولات خیلی زیاد است و ما برویم ببینیم این منشائش چیه که موجب این بیماریها گردیده است . در پزشکی مسئله ای است، تحت عنوان کمیته اخلاق … یعنی شما هر نوع تحقیقی میخواهی انجام بدهی در سیستم پزشکی ، باید از نظر اخلاقی درست باشد .
علت اصلی این سخنان این بود که انسانها علاقه مند نباشند که در صورپنهان زیادی پیشروی کنند ، بدون استاد و در هر کلاسی شرکت نکنند. مثلاً کلاس خودهیپنوتیزم ، کلاسهای احضار روح و … چون کالبد جسمیتان می شود پایگاه یکسری روحهای سرگردان . بنابراین این مسائل صورپنهان رو علاقه مند نباشید که زیاد وارد بشوید. در حد و حدودی که بدانید که حساب و کتابی هست، زندگی هست، جهانی پس از مرگی هست و در همین حد و حدود که در جهت سلامتی باشد .
اگر بر روی آب روی، خسی باشی و اگر به هوا پری مگسی باشی
دلی به دست آور تا کسی باشی .
خداوند در کتاب شریف تاریکی شب را مایه آرامش هستی بیان نموده است. خواب شبانه و نحوه درست خوابیدن و استراحت کردن در آن به حدی دارای اهمیت است که امروزه به عنوان یکی از ارکان اصلی تعادل و انرژی و ادامه حیات موجودات تلقی می گردد.
متاسفانه امروزه با ورود به عصر تکنولوژی این نعمت خدادادی به درستی مورد استفاده قرار نمیگیرد و دستخوش فرآیند هایی گردیده که باعث می شود اکثر انسانها از آن برخوردار نگردند و پیامد آن نیز بر هم زدن نظم طبیعی چرخه حیات می باشد.
خوشبختانه ما در جمعیت نور به موضوع خواب شبانه و نحوه صحیح استفاده از آن به عنوان یک منبع عظیم انرژی اهمیت میدهیم چرا که اعتقاد داریم هر موجودی علی الخصوص انسان ها برای ادامه حیات و رسیدن به تعادل و تکامل حتما بایستی از خواب شبانه خوب و منظمی برخوردار باشیم .
دلایل اهمیت خواب شبانه :
1-هر فرد بعد از 16 ساعت به فعالیت در طی روز نیاز دارد برای بازسازی سیستم مکانیکی بدن خود مدت 8 ساعت را به طور مداوم در خواب و آرامش ذهنی باشد تا جسم بتواند از آرامش شب نیروهای خود را بازسازی و آماده فعالیت در طی روز کند .
2-به طور کل با توجه به هوشمند بودن جسم انسان این سیستم از ساعت 10 شب تا 5 صبح به طور خودکار شروع به دفع سموم قسمتهای مختلف بدن می نماید ( درصورتی که طی این ساعات ما درخواب شبانه به سر ببریم )
3- وقتی این سموم دفع شد سیستم مکانیکی بدن ریکاوری شده و آماده فعالیت های روزانه می گردد.
4-یکی از این فعالیت ها رشد به موقع هورمون ها و ترشحات مفید بدن است که باعث مقاومت جسم در برابر بیماری ها می شود .
5-بعد از خواب مناسب شخص از انرژی و شادابی خاصی برخوردار است و از یک تعادل نسبی برخوردار است و با هر تلنگری دچار بهم ریختگی نمی شود .
6-با دفع سموم در این ساعات رنگ شخیص رو به شادابی می گراید و قدرت و شرایط برای فراگیری آموزش و ارتباط های مناسب با افراد برقرار می گردد.
7-اکثر پزشکان بر این باورند که کسانی که دارای خواب خوب و شبانه هستند از طول عمر بیشتری نسبت به کسانی که خواب خوب ندارند برخوردار بوده و دچار پیری زودرس نمی شوند .
رخت خواب یا تخت خواب طوری طراحی شده باشد که ما مسیر خوابمان شرق به غرب باشد یعنی سر به سمت شرق و پاها به سمت غرب باشد تا از جریان مغناطیسی زمین کمتر آسیب ببینیم .
امیدوارم قدر دان این نعمت الهی باشیم و همگی از خوابی خوش توام با آرامش لذت ببریم تا تبدیل به انسانی متعادل و مفید برای خود و جامعه باشیم .
تهیه و تنظیم: گروه کاوشکران جمعیت