پر رمز و رازترین کار هستی حرکت است نه سکون؛ حرکت بسوی نور الهی با اندیشه ژِرف و تفکر و آگاهی که لازمه آن عقل، ایمان و محبت است.
حرکت در حیات زمینی، نیاز به شناخت و آگاهی دارد. رودخانه تمثیل انسان است؛ رودی که در جریان هست به تنهایی نمی تواند از خودش مراقبت کند وقتی که آدم در حال زندگی کردن است این آدم نیست که به تنهایی از خودش مراقبت می کند، رودخانه مراقب خودش هست و در حرکت اما یکی در رودخانه سنگی یا زباله ای می اندازد این دیگر در اختیار رودخانه نیست در مسیر زندگی نیز به همین صورت است شما در صراط مستقیم در حال زندگی کردن هستید و روی اصول و قوانین هستید اما پارازیت ها و مسائل دیگر هم در جریان هست.
همه زمام زندگی ما در دست خود ماست و سرنوشت ها با اختیار انسان رقم می خورد زندگی انسان ها از روز الست رقم زده شده از روزی که خداوند به همه گفت به انسان سجده کنید و همه به جز ابلیس اطاعت کردند از آنجا این رودخانه حرکت کرده زندگی ما هم از آنجا رقم خورده به همراه اینها یک سری پارامترهای دیگر هم در زندگی وجود دارد.
اگر کسی در سیستم زندگی یک کلوخی را در رودخانه می اندازد حتماً باید می انداخت و حتماً یک حسابی دارد و ما از پشت پرده خبر نداریم و در تقاطع زندگی همیشه خطر در کمین است.
بعضی وقت ها آب در مسیر بدون هیچ دلیلی زلال می شود چرا که در حال حرکت هست اکثراً اینطوری نمی شود ممکن است از یک منبع دیگری و از جای دیگری یک آب گل آلود و یا آب سیاهی وارد بستر رود شود انسان هم همینطور هست مسیر زندگی خودش را بطور معمول انجام می دهد اما یک انسان شیطان صفت و یا منفی، وقتی همه چیز حساب شده باشد اگر مشکلی هم پیش بیاید شما می دانید چه کار باید انجام دهید گاهی اوقات اتفاقی رخ می دهد ما اصلاً نمی دانیم چه کار یباید انجام دهیم اما اگر به آن سلامت و به آن آگاهی برسیم هر زمان مشکلی به وجود بیاید ما می دانیم چه کاری باید انجام بدهیم مثل کُشتی می ماند 3 مؤلفه مهم در کُشتی مؤثر است:
1—قدرت بدنی، یک کُشتی گیر باید از قدرت بدنی لازم برخوردار باشد.
2—فنونی را باید به یاد داشته باشد، سالتو و یا فتیله پیچ و…….
3—باید بدل فنون را بلد باشد، یعنی اگر حریف پایش را گرفت باید بدل آن فن را بداند.
بیشتر کُشتی گیران در بدل امتیاز می گیرند و در زندگی هم به همین صورت است شما مرتب یک فنی می خورید و خاک می شوید و امتیاز از دست می دهید اما اگر جایگاه شما محکم باشد و همه چیز را آموزش دیده باشید اگر فنی به شما بزنند شما بدلش را می دانید.
زمان در بُعد جهان مادی خیلی با ارزش هست در زمین زمان مثل طلا می ماند باید از زمان استفاده کنیم و زمان محدود است ما درست مثل یک گُل می مانیم در ابتدا یک غنچه بعد شکوفا می شویم و بعد پژمرده و تا تمام می شویم. پس باید از زمان استفاده کنیم و به بطالت نگذرا نیم.
ما همه مهارت بسیار زیادی داریم در خراب کردن و از بین بردن زمان در زمان، در زمان زندگی کردن یک هنر و مهارت است کار خیلی سختی است در زمان حال زندگی کردن اما باید این مهارت را یاد بگیریم.
معیارهای زمان با معیارهای ما که در زمین هستیم فرق می کند خلق انسان توأم شد با خلق جهان های فیزیکی یعنی خلق تمامی موجودات و حیوانات و نباتات وقتی ماده به وجود آمد و بعد جرم به وجود آمد بعد مکان به وجود آمد و فضا به وجود آمد و از حرکت اینها زمان به وجود آمد.
در جهان های دیگر قادر به درک نیستیم و جهان های بی زمانی است و ما نمی توانیم آن را درک کنیم اما در این زمان هر چیزی را بر ضدش می شناسیم و درک می کنیم اگر و یا دورو دورنگ وارد مسیر زندگی شما بشود و خیلی خیلی اتفاق افتاده که باعث تغییرات بنیادی بسیاری شده تا جایی که مسیر زندگی شما را عوض کرده و بیرون آمدن و خارج شدن از این اتفاق بسیار سخت شود.
هر روز و هر لحظه ممکن است ما که مثل آب زلال در حرکت هستیم یک چشمه آب سیاه و یا کسی وارد رودخانه زندگی ما شود و زندگی ما را به تباهی بکشاند، در مسیر زندگی نمی توان لحظه ای غافل شد و در هیچ شرایطی نمی توانید از هیچ موضوعی غافل شوید و همیشه باید محتاط باشید و مسائل را بررسی کنید و نباید با انسان ها که برخورد می کنید فقط به حرف های آنها توجه کنید اما به اعماق وجود آنها رسوخ کنید یعنی از چهره و صورت و بیان آنها عبور کنید و ببینید در درون آنها چه خبر می گذرد.
اداره یعنی مدیریت مسیر زندگی، مدیریت خانوادگی و مدیریت خواسته ها، یک جای مطمئنی ایجاد کنید کمتر آسیب می بینید جایگاه باید محکم ساخته شود مثل عقاب که لانه اش را در بالاترین نقطه کوه می سازد. ولی جایگاه مورچه آسیب پذیر هست و با کوچکترین آبی فرو می ریزد جایگاه باید محکم باشد حریم ما محکم باشد یعنی اجازه ندهیم هر کسی وارد حریم شود و این نیست که یک دیوار دور خود بکشیم در واقع حریم ما همان حرمت ماست حریم ما زمانی است که یکی جُک زشتی را تعریف می کند و ما به آن می خندیم و اجازه می دهیم وارد حریم ما شود حریم ما در اینجا شکسته می شود و آن شخص دیگر برای شما حریمی قائل نمی شود وقتی پشت سر کسی بدگویی می کنید در واقع حریم های خود را می شکنید. این ما هستیم که اجازه می دهیم افراد چطور با ما برخورد کنند این ما هستیم که اجازه برقراری معاشرت به افراد را می دهیم ، و اجازه می دهیم وارد خانه و خانواده ما بشود.
اگر جایگاه مطمئن بسازیم کمتر آسیب می بینیم اگر رودخانه برای خودش مسیر بتونی بسازد کمتر آسیب می بیند درست است که هر کسی ممکن است کلوخی وارد آب رودخانه بیندازد اما اگر رود جایگاه محکمی برای خود بسازد کمتر آسیب می بیند.
زمان خلق شدن جسم انسان و صور آشکار بر می گردد به داستان سجده کردن فرشته ها، اما زمان خلقت صور پنهان انسان بر می گردد به قبل از خلق صور آشکار و نمی دانیم چه زمانی بوده.
جنگی بالاتر از جنگ افکار وجود ندارد مبارزه نور با تاریکی این نیست که ما شمشیر و سپر برداریم بلکه جنگ افکار و عقیده است وقتی آگاهی و درستی و صداقت را آموزش می دهید زمانی که دارید خروج از اعتیاد را آموزش می دهید یعنی مبارزه با اعتیاد یعنی مبارزه با نادرستی یعنی مبارزه با کجی، چه بخواهید چه نخواهید اینطور اطلاق می شود.
بعضی ها دوست دارند نادان و ناآگاه بمانند در اینجا تکلیف چیست؟
اگر انسانی می خواهد نادان و ناآگاه بماند و توان شما را بگیرد مثل کسی که فقط کلاس می آید باید بداند کلاس آمدن به تنهایی فایده ای ندارد مسئله دیگری که از نظر ما اهمیت زیادی دارد شناخت صور پنهان انسان است اگر ما توانستیم به درمان برسیم و توانستیم از جهان ظلمت خارج و وارد جهان روشنایی شویم در اثر آموزش بوده.
باید حقیقت را پیدا کنیم و باید بدانیم اشکال در کدام نقطه است و آن را بیابیم اشکال در صور پنهان است. باید صور پنهان را بشناسیم، باید تفکر بیدار شود برای همین است و چون صور پنهان شناخته نشده به نتیجه هم نمی رسید اعتیاد خیلی خیلی بیماری خاصی است هم بیماری های جسمی و هم بیماری های روانی است از لحاظ جسمی تمام ناقل های عصبی را از کنترل خارج کرده و از لحاظ روانی هم اگر در هورمون ها و ناقل های عصبی ما اختلال پیش بیاید به صورت روحی و روانی خودش را نشان می دهد.
ما اگر بخواهیم اعتیاد را درمان کنیم ( نه اینکه ترک کنیم ) باید انسان را بشناسیم باید مواد مخدر و اثراتش را هم بشناسیم اگر اثرات را تشخیص بدهیم می توانیم درمان را هم انجام بدهیم باید انسان را هم بشناسیم.
همه چیز بر اساس شناخت انسان است افرادی راحت زندگی می کنند که انسان را بشناسند.
در کتاب شریف، پاراگرافی داریم که اگر نفسی را احیا کنیم گویی تمامی نفوس را احیا کرده ایم و اگر نفسی را از بین ببریم گویی تمامی نفس ها را از بین برده ایم.اگر به این جمله توجه کنیــم به معنی و مفهوم واقعی کلمات پی می بریم ؛چرا نگفته روحی را ، گفته است نفسی را و چرا نگفته است اگر انسانی را یا جسمی را یا بشری را احیا کنی انگار همه را احیا کرده ای.
بعضی ها فکر میکنند بعد از مرگ روح باقی می ماند ولی اینطور نیست و نفس باقی می ماند ، چون نفس جزء صورپنهان است . گفتیم آن چیزی است که نعیین موجودیت میکند چه در ظاهر و چه در باطن. چیزی که درخواب فعالیت میکنه نفس است و آنچه به حیات خودش در دنیاهای دیگر به زندگانی ادامه می دهد نفس است .نتیجه میگیریم دراینجا که نکته ی کلیدی است که مجهولات دراین نقطه نهفته است ما یک سری بیماریها داریم تحت عنوان سایکوسماتیک ( به معنی بیماریها ی روان تنی ) یعنی اگر روان بیمار باشد . بیماری خود را به چسم منتقل میکند بیشتر از 250 تا بیماری ثبت شده که می تواند روان تنی باشد . وقتی می آییم روی روان . معنی روان چیست؟ مجهول است . اگر روان بیمار شود روی جسم اثر میگذترد واین روان چیست وکجاست؟
در حقیقت روان همان نفس است وکلید همین جااست وضعیت تفکری وحالاتی که نفس دارد روان تلقی می شود چون ناشناخته است . اگر نفس بیمار باشد . خراب باشد روی جسم اثر میگذارد .همانطور که نفس جسم را میسازه وفوق ماده است . مثلا نفس موش ، موش را میسازه نفس مورجه ……..نفس انسان انسان را پس یکی از کلیدی ترین موضوعات ما موضوع نفس است وتا زمانی که ما اورا نشناسیم د رخیلی از مسایل با مشکل مواجهه هستیم .الان تقریبا جهان پزشکی در مقابل خیلی بیماریها عاجز است و در بعضی موارد خوب عمل می کند. چه چیزی باعث ایجاد بروزسرطان شده ؟ از کجا آمده؟ از اکسیژن وآلودگی هوا است . از امواج پارازیتی تلویزیون است؟ ممکنه باشه اثردارد ولی چیز خیلی مهم که اثر دارد نفس نامتعادل انسانها است که باعث میشود سیستم ایکس بدن خوب کار نکند و خودش را بعنوان سرطان بروز بدهد. و هر روز که میگذرد اعتقاد من به سیستم x راسخ تر میشود و آنچه که ما نمیدانیم تربیت نفس و بقای نفس است. امید داشتن انسان را سرحال میکند .انسانهای امیدوار کمتر مریض میشوند . انسانهای امیدوار سیستم ایکس بدنشان تخریب نمیشود وقتی که خداوند وجود دارد یعنی معاد را قبول دارم . یعنی زندگی پس از مرگ را قبول دارم . اعمالی که انجام می دهیم را باید پاسخگو باشم و این مطلب در دیدگاه انسان خیلی موثر است. در سیستم ما چه می گویند؛ پرهزکارترین افراد نزد یکترین افراد به خداوند هستند. یعنی کسانیکه کارهای ضد ارز ش انجام نمیدهند. اینها به خداوند نزدیکترین هستند و این چقدر نکته ی مهمی است. اگر برویم رو ی قضییه خودمان انسان را میبینیم که به چه صورت است و بیماریها و مریضیها یی که لاعلاج است به خاطر این است که قسمت صور پنهان انسان را نشناخته ایم .
در جمعیت نور آموزش، درمان و اطلاعات منتقل می شود و وقتی که یک نفا درمان می شود صدها نفر درمان می شوند . چون شما یک نفر را درمان میکنی درمان که شد راهنما میشود و20 تا شاگرد میگیره و 6 تا هم باز راهنما میشوند و باز 20 تا دیگر رهجو میگیرند. پس این قضییه ادامه دارد .
استاد؛ مقصود ار آموزشهای فی مابین آشنا شدن با دنیاهای دیگر و سفر بدون وحشت است. اگر در بین این مسائل، مسائل مختلف دیگری جهت بالا بردن عقل و فهم انسانها باشد بدون ضرر است.
یعنی از این آموزشها هدف این است که به جهان و جهان های دیگر باور داشته باشیم با جهان آخرت یا جهان غیر فیزیکی آشنا شویم و سفر بدون وحشت را بشناسیم. یعنی مرگ بدون وحشت اتفاق می افتد و از مرگ وحشت نداشته باشیم. و بدانیم خداوندی وجود دارد و وقتی جهان دیگری است . صور پنهان است صور پنهان ما (نفس ما) عین همان موجودیت خودمان است. در بیشتر فیلمها دیده ایم که یکی میمیرد ویکی دیگر از توی آن بلند میشود با همان شکل عین خودش. وقتی مرگ اتفاق می افتد هم همینطوره این جسمیت ازبین میرود چیزی که باقی میماند کالبد دوم که علما میگویند قالب مثالی . قالب که مثل خود مااست ، دست دارد ، پا دارد ، چشم دارد ، …….. عین عین خودش و این درجهان دیگری ادامه ی حیات می دهد . مثلا به قول علما ( جهان برزخ ، یا چهانهای دیگر فرقی ندارد همه یکی هستند ممکنه با یک کم تغییرات ولی هر یکی از یک دلبر حکایت میکنند. وقتی ما به جهانهای دیگر منتقل میشویم البته عین همین جسمیت است ولی جنسش یک چیز دیگر است که برای ما ناشناخته است . هدف از این که با دنیای دیگر آشنا شویم .یعنی خیلی مطالب دیگر وجود دارد که ما به آنها باید اعتقاد داشته باشیم و یاد بگیریم و سفر بدون وحشت انجام بدهیم . اگر دراین بین این مسائل، مسائل مختلف دیگری جهت بالا بردن عقل وفهم انسانها باشد این بدون ضرر است و خیلی هم برای ما مفید واقع میشود . آگاهی به دنیاهای پس ازانتقال به دنیایی که بعد از مرگ است و طرز قرار گرفتن در آن ومدت زمان آن. البته علما گفتند می روید در جهان برزخ و از آنجا باز در جهان دیگری در موعد خاصی منتقل می شوید که اسامی متعدد ی دارد . چه قدر می مانیم؟ چه جوری است؟ در حقیقت که چه اعمالی داشته و اینکه در پیشرفت بشریت چه کارهایی انجام داده به طور اهم واخص و بعد میدانیم که هر انسان هر موجودی چه اعمالی داشته یعنی چه کار کرده ؟ که وقتی منتقل میشویم باید جایگاه خود را درآن دنیا مشخص کنیم و دقیقا در قرآن خودمان این موضوعات است و ما به زبان دیگری مطرح میکنیم و این است که چه اعمالی داشته و در پیشرفت بشریت چه کار کرده است در واقع ثواب کار بوده یا گناهکار ؟ چقدر کمک کرده ؟
گاوی را در نظر بگیرید در روز چقدر علف می خوره، اما در عوض 30 تا 50 کیلو شیر میدهد و کلی منافع دیگر دارد. ما انسانها چه کا رمیکنیم و چه خدماتی را انجام میدهیم به انسانها ؟ چه نفعی داشته ایم ؟ آیا کاری کرده ایم که به درد بشریت بخورد یا نه ؟ و اینکه برای نفس چه کاری کرده ایم؟ و به عبارت دیگر چه طوری زندگانی حیات خود را اداره نموده ام. مادی یا معنوی؟ همه ی اینها درآن دنیا نقش دارد در جایکاه ما. چقدر از علوم فهمیده و درک کرده یعنی معیارهای یک انسان همین است، اگر شما در مورد یکی از مسائل به طور نمونه سوال نمایید که درجهان های دیگر چگونه است ما می گوییم که اینحا هم باید کارخود را ادامه دهد و به نتیجه برسند تا در مکان بعدی کمتر کار نمایند .
یعنی وقتی به جهان برزخ منتقل میشوی اینطوری نیست که یک گوشه ای بنشینی البته به طور تمثیل در رابطه با بهشت و جهنم آمده ولی تمثیل است اینطوری نیست که فقط خوشگذرانی کنی و یا فقط تبیه شوی در جها ن دیگر هم فعالیت انجام میشود .
ما می گوییم در اینجا هم باید به فعالیتهای خود ادامه دهند. انسان آگاه به امورات خصوصا طالب علم باید خود برود و بیاید و اگر برآن دلهای تشنه ی علم نظری بیندازد خود را گمشده باز خواهد یافت. اگر به دنبال شهرت و جمع آوری ثروت باشد دلهایشان همچنین تاریک خواهد ماند. با افراد آگاه و مشتاق علم بدون هیچ مسئله ای تماس حاصل نمایید یعنی باید بپذیریم و قبولشان داشته باشیم. مسایل را با آنها مطرح کنیم. ما هم نظر ارتباط با اشخاص هستیم با اشخاصی که تابع سه تا نظر هستند پندار نیک ، گفتار نیک ، کردار نیک .شما وظیفه داری در تعلیم دیگران که آنهایی که میخواهند ولی معلم ندارند و آنانی که نمیخواهند و نمی توانند باید از هم جدا شوند که در کل کائنات وضع درستی ایجاد شود و این نظر ما خیلی اهمیت دارد. علم فقط دانستن نیست به علم عمل کردن علم است
کسانیکه طالب هستند باید علم آموخت و نکته اینجاست که میخواهند ولی معلم ندارند معلم که همیشه جلوی راه ما قرا رنمیگیره خیلی ها معلم می خواهند ولی معلم نیست و یا معلم هست ولی بلد نیست. مثلا را جع به پیشگیری اعتیاد صحبت کنیم . که در مجلات و کتب پر از مطالب است. چه کسی بلد است از اعتیاد پیشگیری کند ؟ روانپزشک ، مددکار کدام میتوانند عمل کنند و درس بدهند پس چرا تا الان اثری نداشته؟ پس معلم باید به طور واقعی بلد باشه نه به طور صوری و قرار دادی .
علم آن نیست که تمام آیات الهی را حفظ کنی علم این است که عمل کنی .
علم آن نیست که اگر گفت: ویل للمطففین ، ویل للمکذبین. وای بر دروغگویان، وای برکم فروشان باید عمل کنی. اگر همه بدانند و کاری نکنند چه تفاوت دارد که اصلا ندانند . جرم کسی که میداند و عمل نکند بیشتر است. باید آموخت و عمل کرد و آموزش داد. استاد؛ سخنی داشتیم در مورد چگونه زیستن در زمین ،اگر شما در زمین زندگی می کنید بنا به نفع خود باید وسایلی فراهم نمایید از راه عمل درست و به اندازه ای که به دیگران احتیاج نداشته باشید و درمانده نشوید اگر از راه حلال از آن میزان بیشتر در آورید می توانید به دیگران کمک کنید ولی اگر از راه های نادرست اندوخنه نمایید باید کفاره آنها را بدهید یا به جان وتن یا به دینار. اگر بگویید کسی از راه نادرست رفته و نتیجه گرفته امکان ندارد، شما خوب دریافت نکرده اید . مسائل پس از مرگ را هم نمی بینید وقتی کاری انجام می دهید ترازویی برپا می شود به اندازه خردلی در این ترازو کم و زیاد باشد حساب می شود. هدف از زندگانی طوری باید باشد که ضمن کسب عمل و فضیلت و اندوخته ی آن برای آخرت در قالب خود نیز خللی ایجاد نکنند . در بُعد، بعدی هم این مهم نیست . که زیر درخت باشید یا روی آب و یا قصری با شکوه زیرا در تاکید به جلو رفتن هدف همت والای انسانی است که جسم نیست چیز دیگری است. انسان وقتی به درستی جلو برود خود با اندوخته های ذهنیتش می تواند با بار گران حرکت نماید و آن چیزی نیست که در گیسه بگذارند وقتی انسان در صراط مستقیم باشد می تواند با بار گران و سنگین حرکت نماید و آن چیزی نیست که در کیسه بگذارند یعنی پول و جواهرات نیست بار معنوی است یعنی برای جهان چه جوری باشیم ؟ بی تکبر ولی سرافراز. سربلندی باشیم ولی تکبر و نخوت نداشته باشیم . ثروتمند اما فاضل و بخشنده البته از راه درست آن. خداوند هیچوقت نگفته همه چیزتان را در راه من بدهید. به اندازه ببخشید یعنی زکاتش و خمسش را بدهید و هر جوری که قواعد بازی است . خوش لباس باش اما نه برای تفاخر رسول خدا لباس تمیز می پوشید و عطر میزد در صورت لزوم من یک تن پوش دارم که با من است . شما باید خود معلمی باشید که از استواری شما انسانهای دیگر آموزش ببینند. یعنی باید الگو باشید و از پا بر جایی تو آموزش ببینند. ماهم فرمان داریم تا گوشه ای از هستی را پرده برداشته تا در تحکیم هدف و به کار گیری قوه های خفته انجام بپذیرد و این قوه ها تبدیل به رعد و برق بی پایان شود این به خاطر تصفیه است که ناخالصیهای هر موجود باید ار آن گرفته شود تا با حجم کمتر ولی محتوای غنی تر به پرواز در آید . انتخاب با شما ما باید برویم . خداحافظ