برداشت از تصویر درخت کاکتوس و چاه از کتاب 19 درجه
آوریل 28, 2021
راهنما (روح) کلید حل تاریکی ها است.
می 18, 2021

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب اندیشه و جهان بینی الفبای تمام مطالبِ جمعیت نور است.

کتاب اندیشه و جهان بینی مانند الفبای جهان‌بینی می‌ماند و در یادگرفتن و دانستن به ما کمک می‌کند. برای فهمیدن مطالب در جمعیت نور. گاهی سؤال می شود که بعضی از سی دی ها درک و فهمیدنش سخت است، اگر شما یک فیلم را از وسط نگاه کنید دیگر متوجه آن نمی‌شوید و دائم یک نفر باید برای شما درباره آن فیلم توضیح دهد تا بتوانید داستان آن را دنبال کنید آموزش جهان‌بینی نیز به همین‌گونه است.

 مطالب در جمعیت نور به دو دسته کلی تقسیم می‌شوند که این مطالب بنیادی و اصولی هستند در کلام‌الله به این مطالبی محکمات می‌گویند یعنی استحکام را به وجود می‌آورند مانند ستون‌های یک ساختمان، بقیه مسائل به آن‌ها متشبهات گفته می‌شود یعنی چیزهایی که شبیه هستند و توضیح می‌دهند برای آنکه محکمات را بپوشانند و این تشبهات سقف و گچ کاری، سرامیک، در و پنجره و… ساختمان است.

ستون‌ها و یا همان محکمات ده درصد الی پنج درصد قضیه است، نودوپنج درصد قضیه ازلحاظ مالی، خرج دیگر موارد می‌شود. سی‌دی‌ها نیز به همین شکل است بعضی از آن‌ها محکمات هستند مانند 12 وادی که برای یادگیری جهان‌بینی جمعیت نور حتماً نیاز است. این‌ها مانند الفبا هستند. اگر فرد این مطالب را کار نکند وقتی بعضی از سی‌دی‌ها را گوش می‌کند به نظرش خیلی سخت و پیچیده می‌آید و نمی‌تواند ارتباط برقرار کنند.

برای یادگیری جهان‌بینی به تصویری از آن نیاز است، ایده این کار را آقای داودی از کتاب 19 درجه دادند زیرا کتاب 19 درجه‌ یک کتاب تصویری است که در آن مطالبی مانند شهر وجودی و کارناوال شادی را در آن مطرح شده. اگر کسی که در حال درمان است؟ کتاب 19 درجه را خوب کار نکند واقعاً، نتیجه لازم را نمی‌تواند بگیرد. تصاویر این کتاب ایده داشتن و شکلی از صور پنهان را به وجود می آورد. کتاب اندیشه و جهان‌بینی نیز مدل شهر وجودی را دنبال می‌کند و بیشتر در رابطه با آن صحبت کرده است و بعدازآن مدل قلعه‌ی عقل در آن مطرح‌شده است، پس دلیل الزام خواندن کتاب اندیشه و جهان‌بینی این است که در آن مسائلی در مورد صور پنهان مطرح‌شده که شما می‌توانید آن را با چشمان خود ببینید. با کنار هم گذاشتن تمثیل‌های کتاب اندیشه و جهان‌بینی می‌توانیم دنیای درون را به بیرون متصل کنیم و جواب برخی از سؤالات خود را مطرح کنیم.

 در هر قائدِ و اصولی که در یک قسمت از هستی داریم در تمامی بخش‌های دیگر نیز صادق است، این قائدِ و اصول‌ها در قسمت صور پنهان انسان مطرح شده. چند سال پیش داستان سد خونی مغز مطرح شد که اجازه نمی‌دهد هر ماده‌ای وارد مغز شود و این سد خونی در صور پنهان همان دانایی است که اجازه نمی‌دهند هر خواسته وارد ساختار عقل شود. این نشانه‌ها از این است که مدل‌های مطرح‌شده در جمعیت نور واقعی هستند.

در ابتدای، کتاب اندیشه و جهان‌بینی از درون، به ما تصویر می‌دهد و در ادامه آن نیروهای درون را معرفی می‌کند.

کتاب اندیشه و جهان بینی می‌گوید اگر انسان‌ها بعضی از صفات را اشتباه می‌دانند چرا نمی‌توانند آن را درست نمایند؛ و علت آن را جواب می‌دهد و می‌گوید که در درون ما ساختارهایی وجود دارد و این‌ها دارای یک قدرت و ریشه‌ای هستند که در سی دی ساختارهای درون در رابطه با این‌ موضوع بحث شده است، این ریشه سال‌های زیادی زمان برده است تا به وجود آمده‌اند و یکی از اهداف آنها حفظ و بقا و دیگر رشد و توسعه‌ی خودشان است.

 به همین دلیل در درون فرد جنگ رخ می‌دهد چون ساختارهای منفی به‌راحتی جای خود را به ساختارهای الهی و مثبت نمی‌دهند. بنابراین فهمیدن خوب یا بد بودن ساختار یک موضوع است و حل آن ساختار چیز دیگری است. نبرد ما با اعتیاد در سفر اول تمام می‌شود اما با دیگر ساختارهای منفی در سفر دوم ادامه دارد.

جهان‌بینی به شما می‌گوید که باید صبر به خرج دهید و در نبردهای خود پیروز شوید تا بتوانید ساختاری که در قلب، روح و نفس شما سهیم شده است را مغلوب کنید و ذره‌ذره درون خود را آباد کنید. مدت‌زمان این کار برای هرکس بستگی به میزان تاریکی است که در آن فرورفته است، آقای محمد داودی؛ کارشناس روانشناسی در سال 1398 درمان اعتیاد به دخانیات را پیدا کردند اما همیشه تزکیه، پالایش را ادامه دادند و همیشه در حال مطالعه و تفکر هستند.

تمام این‌ها موضوعات بنیادی است اگر کسی این‌ها را بلد نباشد، مطالب دیگر برای او سطحی می‌شود و نمی‌تواند آن‌ها را یاد بگیرد.

بعد از شناسایی ساختارهای منفی باید حقه‌های آن‌ها را بشناسیم. دستگاه‌های منفی از زیباترین شکل وارد می‌شوند. یکی از مطالبی که ما یاد گرفتیم این است که انسان دقیقهِ 90 نمی‌داند که قرار است خرابکاری کند یعنی کسی که فعل ضد ارزشی مرتکب می‌شود تا قبل از وقوع آن خودش اطلاعی ندارد. انسان‌ها خیلی از کارهایی که انجام می‌دهند تعمدی نیست و در تله می‌افتند، فهمیدن این مسئله در حس انسان تأثیر دارد، اگر انسان فکر کند که این خرابی‌های عمدی است می‌خواهد مسبب‌های آن را مجازات کند. اما اگر متوجه شود که فاعل آن کار خود، متوجه اشتباه خویش نیست، باعث می‌شود دیگر انسان دچار کینه و نفرت نشود و ازنظر احساسی برانگیخته نمی‌شود و در نهایت، انسان می‌تواند بسیار ببخشد.

نیروی منفی انسان را ذره، ذره به سمت تاریکی‌ها حرکت می‌دهد و فردی که در حال انجام عمل ضد ارزشی است تا لحظه‌ی آخر فکر می‌کند در حال انجام کار صحیح است. انسان باید ببیند آیا موضوعات و مسائلی که او را غمگین می‌کند آیا اصلاً به او مرتبط است یا اینکه از حقه‌های نفس است و کار ساختارها است.

انسآن‌وقتی خود را در غم و اندوه گرفتار کند و برای مثال خود را در جایگاه کسی ببینید، که به او خیانت شده است فشار زیادی را باید تحمل کند. و یا یک فرزندی که احساس کند والدینش او را دوست ندارند و از این قبیل موضوعات.

اگر کسی این چیزها را باور کند وارد دلش می‌شود و آن زمان نیروهای منفی می‌توانند ضربه مهلکی را وارد کنند. اگر چیزی در صور پنهان انسان وارد دل انسان شود و قلب او را سوراخ کند، انگار قدرتش نصف می‌شود و ناگهان تمام مقاومتش سست می‌شود.

گاهی کسی یک‌چیزی می‌گوید و فقط فکر شما را برای مدت کوتاهی به هم می‌ریزد ولی از پا درنمی‌آید ولی زمانی ممکن است کسی کلمه‌ای بگوید که مانند سم است و خودش هم متوجه آن نیست. کسانی که ازنظر عاطفی به انسان نزدیک هستند به همان اندازه در صور پنهان به او نزدیک هستند. کسانی که دور هستند برعکس در صور پنهان نیز از انسان دورند و اگر ما حرف و کلمات انسان‌ها را به مانند سلاحی نگاه کنیم سلاح افراد نزدیک به ما می‌تواند یک آسیب جدی وارد کند تا نسبت به افرادی که در صور پنهان از ما دورند. در تاریخ هم اگر نگاه کنید بیشتر آسیب‌ها از جانب نزدیکان وارد می‌شود.

بنابراین در آسیب‌های مربوط به قلب، انسان باید حواسش باشد که در دیگران آن را به وجود نیاورد. ما باید یاد بگیریم اگر آن را تجربه کردیم و دریافت کردیم بتوانیم آن را درمان کنیم. بخش مهمی از آموزش‌های جهان‌بینی در جمعیت نور به این دو موضوع برمی‌گردد که به خودمان و اطرافیان خودمان آسیب وارد نکنیم و آن مسائل و آسیب‌های به وجود آمده که غالباً از روی بی‌دقتی است و عمدی نیست را بایستی یاد بگیریم با جهان‌بینی درمان کنیم و زمانی که درمان شد قضیه حل می‌شود و جهش بزرگی برای شما اتفاق می‌افتد.

تا زمانی که انسان مسائل درونی خود را به‌صورت درونی و بنیادی حل نکند، واقعیت این است که جنس حس او خوب نمی‌شود؛ یعنی اگر انسان 20 سال از عمر خود را صرف بازسازی این زخم‌ها کند بازهم ارزش خود را دارد.

زمانی است شما باکسی پیوند محبت عمیقی ندارید و اگر زخمی به وجود آید همین‌که آن را درمان کنید کافی است ولی زمانی که ما پیوند محبت عمیق با بعضی از افراد داریم مانند اعضای خانواده، اینجا، این مسائل و زخم‌ها درمان کردنشان مهم است و اگر این کار را نکنید ممکن است خانواده‌ی خود را از دست بدهید.

همه‌چیز از پیوند محبت به وجود می‌آید اما نیروهای منفی کاری می‌کنند که افرادی که بین آن‌ها پیوند محبت است به یکدیگر آسیب بزنند چون این آسیب در انسان به مانند یک زخم ظاهر می‌شود انسان را متحمل درد می‌کند و رنجی را برای او به ارمغان می‌آورد زمانی فرد این درد و رنج را از کسی که دوستش دارد احساس می‌کند و این ناراحتی وقتی به اندازی میزان دوست داشتن آن فرد شد، پیوند! آماده‌ی شکسته شدن می شود. این‌یکی از کارهای است که نیروهای منفی انجام می‌دهند تا فرد را به آستانه‌ی نقطه تحمل برسانند.

زمانی که انسان از فردی که دوست دارد زخم خورد آن زمان القای منفی از طرف نیروهای بازدارنده شروع می‌شود. اگر میزان دوست داشتن آن انسان نسبت به فردی که به او آسیب وارد کرده بر درد و ناراحتی حاصل از غم غلبه کند آن پیوند میمون است و در غیر این صورت آن را پیوند نامیمون می‌گوییم.

در قرآن کریم به کسانی که پیوند محبت، بین افرادی که یکدیگر را دوست دارند، قطع می‌کنند فاسق می‌گوید زیرا آن پیوندها را فسق می‌کنند و معمولاً پیوندهای منفی را به وجود می‌آورند.

تا اینجا نقشه یک اجرا شد. در نقشه دوم، وقتی شیری را از گله‌ی خود جدا کردند آن‌وقت او را در تنهایی نابود می‌کنند. تا زمانی که خانواده وجود دارد نیروی محافظت و تعادل وجود دارد و اعضای خانواده از یکدیگر حمایت می‌کنند و ساختارهای جامعه نیز متعادل است.

نیروهای منفی در هر مکانی نمی‌توانند بروند، اگر یک بدنی سالم است به دلیل عدم وجود میکروب نیست بلکه به این دلیل است که زورشان به آن سیستم یا بدن نمی‌رسد. چیزی که قدرت یک سیستم و نیروی حیات را نگه می‌دارد قلب انسان است. تمام بدن را قلب تغذیه می‌کند حتی مغز را.

اگر کسی را بخواهیم گیج کنیم می‌توانیم ساختار عقل او را از برهم بزنیم و ذهنش را آشفته کنیم اما اگر می‌خواهیم او را از پا دربیاوریم و ناامیدش کنیم تا به او پیوند بزنیم بایستی روی قلب آن انسان کار کنیم تا چنین چیزی را به وجود آوریم. اگر بتوانیم سریع به این زخم‌ها رسیدگی کنیم آن سیستم‌ها حفظ می‌شود و انسان زمانی متوجه این مسئله می‌شود که این افراد را از دست بدهد در آنجا متوجه می‌شود که چقدر در کنار هم بودن مهم است. البته انسان برای حفظ و نگهداری خانواده باید تلاش کند اما نه اینکه خود را قربانی کند.

 نکته مهم: اگر فردی که در آستانه شکستن پیوند محبت خود با دیگری قرار می‌گیرد، مدتی را از چند ساعت تا چند روز تحمل کند ساختارهای مثبتِ آن شخص، شروع به ترمیم آن زخم می‌کند و به قسمت مخرب غالب می‌شوند. عزیزان؛ راهنما یا معلم همان‌طور که روح را به حرکت درمی‌آورد گاهی جن را نیز به حرکت درمی‌آورد.

تهیه و تنظیم: گروه کاوشگران جمعیت احیای انسانی نور سینا

مورخ: 15 اردیبهشت 1400

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *