بسم الله ارحمن الرحیم
پر رمز و رازترین کار هستی حرکت است نه سکون؛ حرکت بسوی نور الهی با اندیشه ژرف و تفکر و آگاهی که لازمه آن عقل، ایمان و محبت است.
برای رهایی کامل و درمان قطعی اعتیاد، بایستی بخشهای آسیبدیده براثر مصرف مواد مخدر در شهر وجودی انسان، یعنی جسم، روان و جهانبینی را به تعادل و سلامتی برسانیم تا شهر وجودی ما از سلامت و تعادل برخوردار باشد. در قسمت جهانبینی، رسیدن به تعادل، منوط به آیتمهای متعددی ازجمله تعادل جسم، تعادل روان و از همه مهمتر، یادگیری و آموزش و کسب اطلاعات و آگاهی سالم از قوانین زندگی و هستی است.
زمانی که جهانبینی ما از تعادل برخوردار است، نگاه ما به زندگی و هستی و خودمان و همینطور برداشت و ادراک ما از زندگی، برداشت و درک درست و صحیحی میباشد و همهچیز را آنطور که هست و در جای خود و باارزش حقیقی خودش میبینیم، البته زمانی تعادل جهانبینی ما مفهوم و ارزش پیدا میکند که بهصورت عملی و کاربردی، نتایج آن را در زندگی خود ببینیم؛ به عبارتی به آنچه آموختهایم عمل کنیم، زیرا در غیر این صورت، برای باورها ارزشی نیست.
باور زمانی ارزش پیدا میکند که به آن عمل کنیم؛ باور و اعتقاد بدون عمل، ارزشی ندارد، به قول اساتید و بزرگان جمعیت نور، قدرت و توانایی در دانستن تنها نیست، عمل میتواند دانستهها را زیبنده سازد تا به دل آنان که خواستار و نیازمند هستند بنشیند و به قولی دیگر، علم فقط دانستن نیست، به علم عمل کردن، علم است.
برای رسیدن به تعادل جهانبینی، آموزش، جایگاه ویژهای دارد و به همین منظور جمعیت نور دوازده فصل آموزشی را در قالب 12 وادی یا قانون و یا راه مطرح کرده است که درواقع علوم پایه و مبانی آموزشی جمعیت نور در بخش جهانبینی است.
نگهبان جمعیت نور، توجه ویژهای را نسبت به وادیهای جمعیت نور معطوف داشتهاند. نگهبان جمعیت معتقد هستند که وادیها، ستونها و پایههای آموزش جهانبینی است و اگر رهجو سه وادی اول را حقیقتاً بیاموزد و عمل کند، به درمان خواهد رسید.
در وادی اول با موضوع بسیار مهم تفکر آشنا شدیم و آموختیم که برای ساختن یک زندگی سالم و رهایی از اعتیاد باید فکر کنیم، درست فکر کردن را قبل از هر انجامی سرلوحه کارهایمان قرار دهیم. در وادی دوم آموختیم که ما به هیچ نیستیم حتی اگر خودمان ارزشی برای خودمان قائل نباشیم، هرکدام از ما ارزش و جایگاه خاص خودمان راداریم، هرکدام از ما پتانسیل و استعدادهای منحصربهفردی داریم که برای شکوفایی آنها باید در صراط مستقیم گام نهیم .
با گذر از وادی دوم، مصرفکننده مواد مخدر بعد از تفکر و خارج شدن نسبی از احساس پوچی، خود را برای حرکت آماده میکند، حرکت برای درمان اعتیاد و خروج از تاریکی.
در این مقطع، او توقع دارد که دیگران به کمک او بیایند زیرا او میخواهد اعتیادش را درمان کند و یا به قولی ترک کند؛ حالا که میخواهد ترک کند پس همه باید به کمک او بیایند، خانواده، اطرافیان، دوستان، آشنایان و خلاصه همه باید کار و زندگیشان را رها کننند و به کمک بیایند زیرا او میخواهد ترک کند. این روحیه طلب کاری و متوقع بودن و انتظار کمک از سوی دیگران، در مصرفکنندگان مواد مخدر بسیار شایع است. این روحیه و تفکر طلب کاری و طلب کار بودن، از خانواده گرفته تا دوستان و آشنایان و جامعه و حتی خداوند، تفکر بسیار منحرف، مخرب و بازدارندهای است و تا زمانی که در مصرفکننده مواد مخدر این حالت وجود دارد. بهطورقطع نباید منتظر کوچکترین موفقیت و پیشرفتی در او باشیم.
وادی دوم همچون شمشیری برنده به مرکز این تفکر مخرب فرود میآید و میگوید:
هیچ انسانی بیهوده در قالب جسم به حیات قدم نمی ههد، مگر به خویشتن خویش بیندیشد.. این نشان از قانونی محکم و خللناپذیر است. این قانون در تمام سطوح زندگی ما حکم فرماست و یکی از قوانینی است که دنیای ما بر پایه آن اداره میشود.
کاری ندارد که ما قبول داریم یا نداریم، این قانون عمل میشود، چه بپذیریم و چه نپذیریم. خوشا به حال کسانی که از آموزگار میآموزند، زیرا اگر آموختیم که آموختیم، در غیر این صورت از روزگار میآموزیم و روزگار معلم بیرحمی است.
وادی سوم خیال مصرفکننده مواد مخدر را راحت میکند که هیچکس بهاندازه خودتو به فکر تو نیست، هیچکس بهاندازه خودتو دلسوز تو نیست، آنکس که باید به تو کمک کند خودتو هستی نه دیگران، از هیچکس توقع کمک نداشته باش، هیچکس بار اعتیاد تو را نمیتواند حمل کند، این بار روی دوش تو است خودت باید آنها حمل و درنهایت بر زمین بگذاری، حتی نزدیکترین افراد، مثل پدر و مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند و همینطور صمیمیترین دوستان، نمیتوانند بهجای تو برای مشکل تو فکر کنند و آن را حل کنند. خودت باید فکر کنی تصمیم بگیری، حرکت کنی و به مقصد برسی، در غیر این صورت هرگز به مقصد نخواهی رسید.
اعتیاد درمانگر ندارد، درمانگر اعتیاد، خود فرد مصرفکننده است. اعتیاد راهنما دارد و راهنما فقط راهنمایی میکند. نه راهنما و نه هیچکس دیگری نمیتواند مشکلات مصرفکننده را بر دوش بگیرد. نه راهنما و نه هیچکس دیگری نمیتواند بار خماری را از روی دوش مصرفکننده بردارد. این بار را فقط خودش باید حمل کند و درنهایت و بهتدریج زمین بگذارد. این تاوان باید پرداخته شود
موقعی که مصرفکننده مواد مخدر بودم و تصمیم میگرفتم که اعتیادم را با تفکر آن موقع ترک کنم، بهشدت متوقع بودم و میخواستم که همه کار و زندگیشان را تعطیل کنند و در خدمت من باشند و به کمک من بیایند. دوست داشتم دیگران حتی بهجای من فکر کنند و بهجای من مشکلات مراحل کنند، منتظر بودم دیگران تصمیم بگیرند که من چهکار باید بکنم. از همه طلب کار بودم و همه را مقصر میدانستم از این بابت که اعتیاد من تقصیر آنهاست، تقصیر و کوتاهی و بیتوجهی خانواده، اطرافیان، جامعه و حتی خداوند بوده است که من معتاد و مصرفکننده شدم. به همین دلیل معتقد بودم که همه باید بار اعتیاد مرا به دوش بکشند و دیگران این بار را از روی دوش من بردارند، خودم را بسیار دانا، فهمیده و بیگناه و بیتقصیر میدانستم.
الآن که فکر میکنم به تفکرات و دیدگاههایی که آن موقع داشتم، تعجب میکنم، چقدر نادان بودم چقدر همهچیز را وارونه میدیدم!
وقتی به جمعیت نور آمدم، تازه فهمیدم که چه کردهام. وادی سوم به من فهماند که دست از این تفکرات غلط و مخرب بردار، اعتیادت را گردن دیگران نینداز، خودت خراب کردی، خودت مواد مصرف کردی، کسی تو را مجبور نکرد که بروی و مواد مصرف کنی، حالا هم خودت باید برگردی و خرابکاریها را درست کنی، احدی به تو کمک نمیکند، فقط خودت هستی. تنهای تنها. اگر با این شرایط میتوانی، حرکت کن، مطمئن باش موفق میشوی، در غیر این صورت، برای همیشه در جهنم اعتیاد بمان، اگر منتظری که دیگران بیایند و به تو کمک کنند و مشکل تو را حل کنند، بدان که آن روز هرگز نخواهد آمد!
بقول استاد در وادی سوم؛ شما با شروع زندگی در این وادی، برای خود آغازی تازه دارید. امیدوار هستیم که شما هم با نگاه کردن به طبیعت به ابعاد گستردهای برسید؛ چون اصوات موسیقی در جهان خود بدرخشید که خود کلید مسیر راه رهایی خود را بیابید.
ما نیک میدانیم که انسان اگر خود جستجو نکند، اگر با همه کاوشگران ماهر همنشین باشد، به موضوع واقعی نمیرسد.
در این تشبیه زیبا، گفته میشود که انسان اگر خود تلاش و کوشش نکند و اگر خود جستجو و تفکر نکند، اگر با همه جستجو گران ماهر همنشین باشد بهجایی نمیرسد. هرکسی برای درمان خود، بایستی خودش حرکت کند، تلاش کند، جستجو کند تا راه رهایی را بیابد.
از مطلب فوق چنین استنباط میشود و عملاً ما هم به این نتیجه رسیدهایم که در حل مشکل اعتیاد بالاترین نقش به عهده خود ما میباشد و اگر تصور کنیم اعتیاد یک بیماری است و دیگران بایستی آن را برای ما معالجه نمایند، بسیار در اشتباه هستیم. برای حل مشکل اعتیاد، بیشترین بار حل این مسئله بر دوش خود ما میباشد و خود ما بایستی بیشترین تفکر را برای حل این مسئله بنمائیم.
مسئولیت این کار به عهده هیچ شخصی نخواهد بود مگر خودمان. البته نمیتوانیم منکر کمک و هم دردی و یاری سایر عزیزان و اعضاء خانواده باشیم، ولی بایستی به این مطلب توجه داشته باشیم که نقش اول به عهده ماست و مـا هستیم که بایستی بدهی خود را نسبت به تخریبهایی که ایـــجاد کردهایم پـرداخت نمائیم. اگر امروز دچار مشکلات هستیم این دردها و رنجها دلیل بازپرداخت بدهی ما نسبت به اعتیاد است و بایستی باشهامت مشکلات را تحملکنیم، چون بهسرعت بدهی ما، بازپرداخت میشود و به نقطه تعادل جسمی و روانی میرسیم. نکته قابلتوجه این است: تاکنون به خاطر استفاده از مواد مخدر زندگی ما بازی در ناآگاهی بوده و اکنون بازی در آگاهی را آغاز نمودهایم و بایستی این بازی در آگاهی ادامه پیدا نماید در غیر این صورت با شکست مواجه میگردیم.
حال برای اینکه در این بازی یا مبارزه بتوانیم بهطرف پیروزی حرکت کنیم، بایستی نیروهای خود را بشناسیم و نیروها و تخریبهای مواد مخدر را نیز کاملاً شناسایی نمائیم. در اینجا مسئله مواد مخدر و جذابیتهای آن را دستکم نگیریم و بدانیم شیطان به زیباترین شکل ممکن وارد افکار و اندیشه انسان میگردد و در شکار گوهر جان انسان به گونههای مختلف توسط نیروی منفی این عمل انجام میگیرد.
لازم است بدانیم که بزرگترین نیروی منفی یا شیطان در ماده نهفته است و بایستی در طول حیات خود بهگونهای عمل نمائیم تا ماده اسیر ما باشد و ما اسیر ماده نشویم.
آری، شیطان به زیباترین شکل وارد تفکرات ما میشود و انجام کارهای ضد ارزش و نامعقول را در لباسی زیبا به ما القاء میکند. تصویری که در قصهها و افسانهها از شیطان ارائه میشود و به شکل یک عفریته زشت وحشتناک و یا یک موجود خونآشام به تصویر کشیده میشود، فقط قصه و افسانه است. اگر شیطان به این شکل بیاید که کسی به سمت او نمیرود و همه از شیطان فرار میکنند.
اما نکته اینجاست که چرا اینهمه انسان به سمت شیطان میروند و به القائات او توجه و عمل میکنند؟ زیرا او بسیار زیبا وارد میشود و لباسی زیبا با هزار توجیه بر تن ضد ارزشها میکند و ما را فریب میدهد.
نیروی منفی را دستکم نگیریم که بسیار قوی است. او نمیخواهد مصرفکننده مواد مخدر که برای او نیرویی مفید و حرفگوشکن است را بهسادگی از دست دهد. او با تکنیکهای فراوان وارد عمل میشود و بهعناوینمختلف درراه او اخلال ایجاد میکند تا او را متوقف و برگرداند.
اما اگر مصرفکننده با خواست قوی ادامه دهد و خود را مسلح به سلاح علم و دانش شناخت اعتیاد و انسان کند و مسئولیت کار را بپذیرد و خود را مسلح به سلاح عشق، عقل و ایمان نماید، آنگاه قدرت مطلق به شیطان اجازه نمیدهد که او را از مسیر خارج کند.
عزیزان نتیجه ای که از این وادی میگیریم: کلیه مسئولیت کار را، خود بپذیریم، کلیه سختیها را بهعنوان بازپرداخت بدهی خود به اعتیاد تحملکنیم و سعی کنیم خودمان مسئله را با تفکر حل نمائیم.
در این وادی از 4 پارامتریا پله های به سوی نور مطرح نموده که به آن اشاره ای می کنیم.
1-برگشت از ضد ارزش ها 2- خوداری 3- صبر 4- قناعت
گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه درِ نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت
تهیه و تنظیم: گروه کاوشگران جمعیت احیای انسانی نور
مورخ: 29 اردیبهشت 1400