بسم الله الرحمن الرحیم
پر رمز و رازترین کار هستی حرکت است نه سکون:
یکی از اهداف بشر در هستی آموزش، خدمت، تزکیه، تصفیه و پالایش است که در نتیجه ی آن ایمان به قدرت مطلق و قلبی سرشار از محبت و عشق به مخلوق می باشد آنگاه به مکانی رهسپار می شویم که از آنجا انشعاب یافته ایم و این به فرمان الهی است.
در هفته های قبل اشاره کردیم برای رهایی کامل و درمان قطعی اعتیاد، بایستی بخش های آسیب دیده بر اثر مصرف مواد مخدر در شهر وجودی انسان، یعنی جسم، روان و جهان بینی را به تعادل و سلامتی برسانیم تا شهر وجودی ما از سلامت و تعادل برخوردار باشد. در قسمت جهان بینی، رسیدن به تعادل، منوط به آیتم های متعددی از جمله تعادل جسم، تعادل روان و از همه مهمتر، یادگیری و آموزش و کسب اطلاعات و آگاهی سالم از قوانین زندگی و هستی است.
زمانی که جهان بینی ما از تعادل برخوردار است، نگاه ما به زندگی و هستی و خودمان و همینطور برداشت و ادراک ما از زندگی، برداشت و درک درست و صحیحی می باشد و همه چیز را آنطور که هست و در جای خود و با ارزش حقیقی خودش می بینیم، البته زمانی تعادل جهان بینی ما مفهوم و ارزش پیدا می کند که به صورت عملی و کاربردی، نتایج آن را در زندگی خود ببینیم؛ به عبارتی به آنچه که آموخته ایم عمل کنیم، زیرا در غیر اینصورت، برای باورها هیچ ارزشی نیست.
باور زمانی ارزش پیدا می کند که به آن عمل کنیم؛ باور و اعقتاد بدون عمل، ارزشی ندارد، به قول اساتید و بزرگان جمعیت نور، قدرت و توانایی در دانستن تنها نیست، عمل می تواند دانسته ها را زیبنده سازد تا به دل آنان که خواستار و نیازمند هستند بنشیند و به قولی دیگر، علم فقط دانستن نیست، به علم عمل کردن، علم است.
برای رسیدن به تعادل جهان بینی، آموزش جایگاه ویژه ای دارد و به همین منظور جمعیت نور دوازده فصل آموزشی را در قالب 12 وادی یا قانون و یا راه مطرح کرده است که در واقع علوم پایه و مبانی آموزشی جمعیت نور در بخش جهان بینی است.
اکنون، مدتی است که نگهبان جمعیت نور، توجه ویژه ای را نسبت به وادی های جمعیت معطوف داشته اند. نگهبان جمعیت نور سینا 19 معتقد هستند که وادی ها، ستون ها و پایه های آموزش جهانبینی است و اگر رهجو سه وادی اول را حقیقتاً بیاموزد و عمل کند، به درمان کامل خواهد رسید.
از اول مهر تاکنون دو وادی را پشت سر گذاشته ایم، در وادی اول با موضوع بسیار مهم تفکر آشنا شدیم و آموختیم که برای ساختن یک زندگی سالم و رهایی از اعتیاد باید فکر کنیم، درست فکر کردن را قبل از هر انجامی سرلوحه کارهایمان قرار دهیم. در وادی دوم آموختیم که ما به هیچ نیستیم حتی اگر خودمان ارزشی برای خودمان قائل نباشیم، هر کدام از ما ارزش و جایگاه خاص خودمان را داریم، هر کدام از ما پتانسیل و استعدادهای منحصر به فردی داریم که برای شکوفایی آنها باید در صراط مستقیم گام نهیم .
با گذر از وادی دوم، مصرف کننده مواد مخدر و (سیگار،قلیان…)بعد از تفکر و خارج شدن نسبی از احساس پوچی و نا امیدی، خود را برای حرکت آماده می کند، حرکت برای درمان اعتیاد و خروج از تاریکی، در این مقطع، او متوقع است که دیگران به کمک او بیایند زیرا او می خواهد اعتیادش را درمان کند و یا به قولی ترک کند؛ حالا که می خواهد ترک کند پس همه باید به کمک او بیایند، خانواده، اطرافیان، دوستان، آشنایان و خلاصه همه باید کار و زندگی شان را رها کننند و به کمک بیایند زیرا او می خواهد ترک کند. این روحیه طلب کاری و متوقع بودن و انتظار کمک از سوی دیگران، در مصرف کنندگان مواد مخدر بسیار شایع است. این روحیه و تفکر طلب کاری و طلب کار بودن، از خانواده گرفته تا دوستان و آشنایان و جامعه و حتی خداوند، تفکر بسیار منحرف، مخرب و بازدارنده ای است و تا زمانی که در مصرف کننده مواد مخدر این حالت وجود دارد. به طور قطع نباید منتظر کوچکترین موفقیت و پیشرفتی در او باشیم.
وادی سوم همچون شمشیری برنده به مرکز این تفکر مخرب فرود می آید و می گوید:
پر رمز و رازترین کار هستی حرکت است نه سکون.
در عبارت فوق، از کلمه رمز استفاده شده است؛ می گوید کار هستی حرکت است نه سکون. این تاکید قطعی نشان از قانونی محکم و خلل ناپذیر است. این قانون در تمام سطوح زندگی ما حکم فرماست و یکی از قوانینی است که دنیای ما بر پایه آن اداره می شود.
کاری ندارد که ما قبول داریم یا نداریم، این قانون عمل می شود، چه بپذیریم و چه نپذیریم. خوشا به حال کسانی که از آموزگار می آموزند، زیرا اگر آموختیم که آموختیم، در غیر اینصورت از روزگار می آموزیم و روزگار معلم بی رحمی است.
وادی سوم خیال مصرف کننده مواد مخدر را راحت می کند که هیچ کس به اندازه خود تو به فکر تو نیست، هیچ کس به اندازه خود تو دلسوز تو نیست، آنکس که باید به تو کمک کند خود تو هستی نه دیگران، از هیچ کس توقع کمک نداشته باش، هیچ کس بار اعتیاد تو را نمی تواند حمل کند، این بار روی دوش تو است خودت باید آنرا حمل و در نهایت بر زمین بگذاری، حتی نزدیک ترین افراد، مثل پدر و مادر، خواهر، برادر، همسر، فرزند و همینطور صمیمی ترین دوستان، نمی توانند به جای تو برای مشکل تو فکر کنند و آن را حل کنند. خودت باید فکر کنی تصمیم بگیری، حرکت کنی و به مقصد برسی، در غیر اینصورت هرگز به مقصد نخواهی رسید.
اعتیاد درمانگر ندارد، درمانگر اعتیاد، خود فرد مصرف کننده است. اعتیاد راهنما دارد و راهنما فقط راهنمایی می کند. نه راهنما و نه هیچ کس دیگری نمی تواند مشکلات مصرف کننده را بر دوش بگیرد. نه راهنما و نه هیچ کس دیگری نمی تواند بار خماری را از روی دوش مصرف کننده بردارد. این بار را فقط خودش باید حمل کند و در نهایت و به تدریج زمین بگذارد. این تاوان باید پرداخته شود.
به قول یکی از دوستان موقعی که مصرف کننده مواد مخدر بودم و تصمیم می گرفتم که اعتیادم را با تفکر آن موقع ترک کنم، به شدت متوقع بودم و می خواستم که همه کار و زندگیشان را تعطیل کنند و در خدمت من باشند و به کمک من بیایند. دوست داشتم دیگران حتی به جای من فکر کنند و به جای من مشکلات مرا حل کنند، منتظر بودم دیگران تصمیم بگیرند که من چه کار باید بکنم. از همه طلب کار بودم و همه را مقصر می دانستم از این بابت که اعتیاد من تقصیر آن هاست، تقصیر و کوتاهی و بی توجهی خانواده، اطرافیان، جامعه و حتی خداوند بوده است که من معتاد و مصرف کننده شدم. به همین دلیل معتقد بودم که همه باید بار اعتیاد مرا به دوش بکشند و دیگران این بار را از روی دوش من بردارند، خودم را بسیار دانا، فهمیده و بی گناه و بی تقصیر می دانستم.
الان که فکر می کنم به تفکرات و دیدگاه هایی که آن موقع داشتم، تعجب می کنم، چقدر نادان بودم چقدر همه چیز را وارونه می دیدم!
وقتی به جمعیت نور آمدم، تازه فهمیدم که چه کرده ام. وادی سوم به من فهماند که دست از این تفکرات غلط و مخرب بردار، اعتیادت را گردن دیگران نینداز، خودت خراب کردی، خودت مواد مصرف کردی، کسی تو را مجبور نکرد که بروی و مواد مصرف کنی، حالا هم خودت باید برگردی و خرابکاری ها را درست کنی، احدی به تو کمک نمی کند، فقط خودت هستی. تنهای تنها. اگر با این شرایط می توانی، حرکت کن، مطمئن باش موفق می شوی، در غیر این صورت، برای همیشه در جهنم اعتیاد بمان، اگر منتظری که دیگران بیایند و به تو کمک کنند و مشکل تو را حل کنند، بدان که آن روز هرگز نخواهد آمد! پیام استاد در این وادی:
ما نیک می دانیم که انسان اگر خود جستجو نکند، اگر با همه کاوشگران ماهر همنشین باشد، به موضوع واقعی نمی رسد.
در این تشبیه زیبا، گفته می شود که انسان اگر خود تلاش و کوشش نکند و اگر خود جستجو و تفکر نکند، اگر با همه جستجو گران ماهر همنشین باشد به جایی نمی رسد. هر کسی برای درمان خود، بایستی خودش حرکت کند، تلاش کند، جستجو کند تا راه رهایی را بیابد.
از مطلب فوق چنين استنباط مي شود و عملا“ ما هم به اين نتيجه رسيده ايم كه در حل مشكل اعتياد بالاترين نقش به عهده خود ما مي باشد و اگر تصور كنيم اعتياد يك بيماري است و ديگران بايستي آن را براي ما معالجه نمايند, بسيار در اشتباه هستيم. براي حل مشكل اعتياد, بيشترين بار حل اين مسئله بر دوش خود ما مي باشد و خود ما بايستي بيشترين تفكر را براي حل اين مسئله بنمائيم.
مسئوليت اين كار بعهده هيچ شخصي نخواهد بود مگر خودمان. البته نمي توانيم منكر كمك و هم دردي و ياري سايرعزيزان و اعضاء خانواده باشيم، ولي بايستي به اين مطلب توجه داشته باشيم كه نقش اول بعهده ماست و مـا هستيم كه بايستي بدهي خود را نسبت به تخريب هايي كه ايـــجاد كرده ايم پـرداخت نمائيم. اگر امروز دچار مشكلات هستيم اين دردها و رنجها دليل باز پرداخت بدهي ما نسبت به اعتياد است و بايستي با شهامت مشكلات را تحمل كنيم، چون به سرعت بدهي ما, بازپرداخت مي شود و به نقطه تعادل جسمي و رواني مي رسيم. نكته قابل توجه اين است: تاكنون به خاطر استفاده از مواد مخدر زندگي ما بازي در نا آگاهي بوده و اكنون بازي در آگاهي را آغاز نموده ايم و بايستي اين بازي در آگاهي ادامه پيدا نمايد در غير اينصورت با شكست مواجه مي گرديم.
حال براي اينكه در اين بازي يا مبارزه بتوانيم بطرف پيروزي حركت كنيم، بايستي نيروهاي خود را بشناسيم و نيروها و تخريبهاي مواد مخدر را نيز كاملا“ شناسايي نمائيم. در اينجا مسئله مواد مخدر و جذابيت هاي آن را دست كم نگيريم و بدانيم شيطان به زيباترين شكل ممكن وارد افكار و انديشه انسان مي گردد و در شكار گوهر جان انسان به گونه هاي مختلف توسط نيروي منفي اين عمل انجام مي گيرد.
لازم است بدانيم كه بزرگترين نيروي منفي يا شيطان در ماده نهفته است و بايستي در طول حيات خود به گونه اي عمل نمائيم تا ماده اسير ما باشد و ما اسير ماده نشويم .
آری، شیطان به زیباترین شکل وارد تفکرات ما می شود و انجام کارهای ضد ارزش و نا معقول را در لباسی زیبا به ما القاء می کند. تصویری که در قصه ها و افسانه ها از شیطان ارائه می شود و به شکل یک عفریته زشت و حشتناک و یا یک موجود خون آشام به تصویر کشیده می شود، فقط قصه و افسانه است. اگر شیطان به این شکل بیاید که کسی به سمت او نمی رود و همه از شیطان فرار می کنند.
اما نکته اینجاست که چرا این همه انسان به سمت شیطان می روند و به القائات او توجه و عمل می کنند؟ زیرا او بسیار زیبا وارد می شود و لباسی زیبا با هزار توجیه بر تن ضد ارزش ها می کند و ما را فریب می دهد.
نیروی منفی را دست کم نگیریم که بسیار قوی است. او نمی خواهد مصرف کننده مواد مخدر که برای او نیرویی مفید و حرف گوش کن است را به سادگی از دست دهد. او با تکنیک های فراوان وارد عمل می شود و به عناوین مختلف در راه او اخلال ایجاد می کند تا او را متوقف و برگرداند.
اما اگر مصرف کننده با خواست قوی ادامه دهد و خود را مسلح به سلاح علم و دانش شناخت اعتیاد و انسان کند و مسئولیت کار را بپذیرد و خود را مسلح به سلاح عشق، عقل و ایمان نماید، آنگاه قدرت مطلق به شیطان اجازه نمی دهد که او را از مسیر خارج کند.
بهترین راه در هستی، راهی است با تفکر و همراه با تغییرات و تبدیلات در انسان. در ادامه جبران خسارت از خودمان، خانواده، جامعه و هستی را باید مِد نظر داشت تا در این امر آسیب هایی که تاکنون به جسم، روان و شخصیت خود چه دانسته و ندانسته بوده است را مورد برسی قرار می دهیم و با تفکر و اندیشه ی راسخ حرکتی را برای جبران خسارت و ترمیم آنها آغاز کنیم، کافیست تفکر و تعقل نماییم تا به موضوع بیشتر پی ببریم. اگر انسان تلاش نکند چیزی را نمی تواند تغییر دهد. حس خوب، یک فکر خوب را به دنبال می آورد پس حسِ خود را سرشار از عشق و محبت می کنیم و برای جبران خسارت و خدمت حرکت می کنیم.
در انتهای وادی سوم برای تزکیه و تصفیه و پالایش؛ از چهار پله؟ که پارامتر زمان را هم باید در نظر گرفت یاد شده است.
1:برگشت از ضد ارزش ها 2:خوداری 3:صبر 4:قناعت
گر مرد رهی میان خون باید رفت از پای فتاده سرنگون باید رفت
تو پای به راه درِ نه و هیچ مپرس خود راه بگویدت که چون باید رفت
تهیه و تنظیم: گروه کاوشگران جمعیت نور
مورخ: بیست و هفتم 1401