کمک به دیگران نقش تعیینکنندهای در کیفیت حیات انسان داد
دل نوشته یک همسفر:
چرا باید به دیگران کمک کنیم؟ باکمی دقت در آفرینش انسان، متوجه میشویم که وی ذاتاً موجودی است اجتماعی و «تکامل او در جمع صورت میگیرد» یعنی برای ادامه حیات خود و برآورده کردن نیازهای خود به دیگران نیازمند است و بدون حضور دیگران ادامه زندگی برایش غیرممکن میشود. پس کمک به دیگران نقش تعیینکنندهای در کیفیت حیات او دارد.
برای دانستن علت کمک به دیگران، بهتر است ابتدا نگاهی بیندازیم به معنی واژه «کمک» مدد رساندن، یاری، پس ذات کلمه مثبت و در جهت کاهش درد و رفع نیاز دیگران میباشد. با کمی دقت در آفرینش انسان، متوجه میشویم که وی ذاتاً موجودی است اجتماعی و «تکامل او در جمع صورت میگیرد» یعنی برای ادامه حیات خود و برآورده کردن نیازهای خود به دیگران نیازمند است و بدون حضور دیگران ادامه زندگی برایش غیرممکن میشود. پس کمک به دیگران نقش تعیین کنندهای در کیفیت حیات او دارد. این کمک صرفاً شامل کمک به انسانها نمیشود، بلکه کلیه موجودات را در برمیگیرد. البته در این مبحث صرفاً کمک به هم نوع مدنظر قرارگرفته است.
با توجه به اینکه هر چیزی در هستی دارای صور پنهان و آشکار است؛ کمک کردن هم از این قاعده مستثنا نیست. در بعد مادی و آشکار، کمک میتواند شامل برآورده کردن نیازهای ابتدایی دیگران مثل مسکن، پوشاک، غذا، دارو و… باشد و در بعد معنوی و غیر آشکار، گاهی گوش کردن به درد دلهای فرد، ابراز محبت، هم دردی کردن و… میتواند کمک بسیار مفید و مؤثری باشد و باری از دوش شخص بردارد. کمک کردن در هر شکلی که باشد چه مادی و چه معنوی، بالقوه خوب و مثبت است و اساس آن محبت است. از آنجا که سیستم کائنات بسیار هوشمند است و هر عملی را عکسالعملی است مساوی با آن؛ انرژی و بازخورد کمک به دیگران بلافاصله به فرد کمک کننده به صور مختلف برمیگردد و هیچگاه کائنات و هستی ما را مدیون خود نمیکند. البته گاهی ما متوجه این بازخوردها و دریافتها میشویم ولی اکثر مواقع دریافت و درک نمیکنیم که چرا و چگونه این اتفاق افتاد و مسئلهای که مدتها درگیرش بودم، به چه طریقی حل شد؟ به قول حضرت مولانا:
تو نیکی میکن و در دجله انداز که ایزد در بیابانت دهد باز
هرچند کمک کردن مانند هر امری، نیاز به یکسری پیش زمینه و آگاهی دارد ولی شرط اولیه و اساسی در دستگیری از دیگران، خواست آنهاست. در جمعیت نور آقای داودی بارها و بارها بر این موضوع تأکید داشتهاند که شما در شرایطی اجازه دارید به بقیه کمک کنید که از شما کمک بخواهند؛ وقتی کسی از شما کمک نخواسته، حق ندارید به او کمک کنید. نکته ظریف و بسیار مهم که گاهی توجهی به آن نمیشود خواست فرد نیازمند است و در نظر گرفتن این موضوع مطمئناً جلوی بسیاری از مشکلات و سوء تفاهمات ناشی از کمک بیجا و بیمورد را میگیرد. چه بسا افرادی در شرایطی قرار دارند که از نظر ما ناپسند بوده و باید به آنها کمک شود تا از آن وضعیت خارج شوند ولی ممکن است فرد به علت عدم آگاهی و یا هر دلیل دیگری، شرایط فعلی خود را به شرایط ایده آل ترجیح دهد. در این صورت کمک ما به او، نهتنها مؤثر واقع نمیشود چه بسا باعث بهمریختگی وی و ایجاد مسائل غیرقابلپیشبینی میگردد.
عامل دوم که در کمک کردن به دیگران نقش اساسی دارد این است که: آیا من که تصمیم به کمک گرفتهام توان و شرایط این کار رادارم؟ گاهی اوقات من دوست دارم کاری را برای دیگران انجام بدهم تا باری از دوش آنها بردارم ولی خودم دقیقاً در همان مورد، دچار ضعف هستم؛ پس چگونه میتوانم از فردی دستگیری کنم تا مشکلش حل شود؟ وقتی من در سفر اول هستم و درگیر انواع تاریکیها و ضد ارزشها ازجمله: دروغ، غیبت، حسادت، منیت، ناامیدی و دهها نقض فرمان دیگر، چگونه میتوانم به فردی که مشکل مرا دارد و بهتازگی وارد جمعیت شده است کمک کنم؟ چگونه میتوانم دست او را بگیرم و یاریاش کنم؟ به قول معروف: «کل اگر طبیب بودی سرخود دوا نمودی». در مورد مسائل مالی هم دقیقاً همینطور است. زمانی یاریرساندن به دیگران و کم کردن بار مشکلاتشان درست و صحیح خواهد بود که بهجا و درست عمل شود و کمک بیمورد من به فردی باعث نشود که خودم به دلیل عدم تفکر درست و در نظر گرفتن شرایطم با مشکل مواجه شوم و نیاز به کمک پیدا کنم. «باید قدر یعنی اندازه هر چیزی را بدانیم در این صورت مشکلی پیش نخواهد آمد». کمک کردن هم مانند هر عمل ارزشی دیگر، باید با حس سالم و مثبت باشد تا تأثیرگذار باشد. اگر هنگام دستگیری از دیگران حس، آلوده به انواع تاریکیها ازجمله منیت، غرور، خودبزرگبینی و کبر باشد، قطعاً نتیجه عکس خواهد داشت و نه تنها سازنده نخواهد بود بلکه باعث ایجاد تخریب در دو طرف خواهد شد.
جمعیت نور در راستای دو اصل مهم حرکت میکند؛ آموزش و خدمت. آموزش یعنی گرفتن و به دست آوردن دانایی و آگاهی و افزایش اطلاعات فرد و خدمت یعنی کمک به دیگران و دستگیری از آنها با توجه به آموزشها. بنابراین جایگاههای خدمتی در جمعیت نور شکل گرفتند و هر فردی با توجه به میزان علم و آگاهی و البته خواست خود، در یکی از این جایگاهها برای مدتی به دیگران کمک میکند. دیگرانی که مانند خود فرد، در روزهای ابتدایی ورود به جمعیت با قامتی خمیده، سرشار از ناامیدی و درماندگی، به دنبال آرزوهای ازدسترفته خود وارد این مکان میشوند تا شاید مرهمی بر دردهای نگفته خود بیابند و با دیدن رقصندههای آسمانی بالباس سپید و چهره خندان که مشتاقانه در حال کمک به آنها هستند بدون کلامی، حال خوش را دریافت میکنند و با خود میگویند: اینجا همان کعبه موعود است. کمک در جمعیت نور و کمکهایی از این دست که خالصانه و عاشقانه، بدون کوچکترین چشمداشت مالی برای دستگیری از دیگران انجام میشود ایثار نام دارد و زیباترین نوع یاری رساندن است چرا که به فرموده بزرگی: «دستهایی که کمک میکنند مقدستر از لبهایی هستند که دعا میکنند». در مرتبه بالاتر افرادی هستند با افکار و اندیشههای زیباتر و تکامل یافتهتر. اینان راز خلقت را به خوبی دریافتهاند و روح متعالی آنها از دریافت لذت چندانی نمیبرد زیرا لذت ناشی از پرداخت را چشیدهاند بنابراین این مکان و این حال خوش را فقط برای خود نمیخواهند و علاوه بر خدمت معنوی با پرداختهای مالی و تحکیم پایههای مالی، این جزیره امن و مقدس را برای دیگرانی که در راه ماندهاند و روزی خواهند آمد حفظ میکنند چراکه با دلوجان به این اصل معتقدند که؛
دیگران کاشتند ما خوردیم
ما بکاریم که دیگران بخورند